مهدی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴۱:
قنبی، در واقع کمبی است، نام شهر قم امروزی به فارسی میانه
ابوآدم در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۴۵ دربارهٔ هلالی جغتایی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:
صبر است مرا چاره و دانند همه
لیکن من بیچاره ندانم چه کنم
همه می گویند چاره کار تو صبر است اما آنها جای من نیستند که بفهمند چگونه می شود صبر کرد وقتی مصیبت عظیم باشد.
ابوآدم در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۴۰ دربارهٔ هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲:
جای او دیده ی خونبار شد ای اشک برو
هر دم از خون دل آغشته مکن جایش را
جای معشوق دیده ی من است(بروی چشم من جا دارد_ویا_از وقتی دیدمش جلوی چشمم) پس ای اشک(که از خون دل سرچشمه می گیری)
جایگاه معشوق مرا آلوده به خون دل نکن.
ابوآدم در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۲۸ دربارهٔ هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:
باغ حسنت تازه شد از دیده گریان من
چشم من آب دگر داد آن گل رخسار را
حسن و جمال تو چون باغی است که با اشک من آبیاری شده است.
چه بسیار زیبارویانی در تاریخ گم شدند و نامی ازشون نیست بلکه دیوانگی امثال مجنون است که روی لیلی ها رو جاودانه میکنه.
Vahid Vanbub در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۲۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:
دوستان همه کنار یکدیگر در مجلس نشسته اند
اما چنان که پای مرگ(بازخاست شدن) به میان آمد همه شان شروع کردند به گردن یکدیگر انداختن
ما بعد از عمری شرابی خوردیم و پای عهد ایستادیم اما
دوستان گربه صفت شراب نخورده پست شدند و خود واقعی شان را نشان دادند
برگ بی برگی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۶:
هر کسی در عجبی و عجب من اینست
کو نگنجد به میان چون به میان میآید
خداوند از جنس بینهایت میباشد و انسان و جان جسمانی او از جنس محدودیت و مولانا پس از شرح تولد انسان ، از اینکه بینهایتی چون حق تعالی در محدودیت انسان جای میگیرد در عجب میباشد . عطار نیز ابیات بسیار زیبایی در این باره دارد:
جزو کل شد چون فرو شد جان به جسم
کس نسازد زین عجایبتر طلسم
جان بلندی داشت تن پستی خاک
مجتمع شد خاک پست و جان پاک
چون بلند و پست با هم یار شد
آدمی اعجوبهٔ اسرار شد
و بنظر میرسد همین اعجوبه اسرار شیطان را که از مقربین درگاه حضرت حق بود به اشتباه انداخت تا از سجده بر وی سر باز زند و از رانده شدگان شود .
ابوآدم در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۹۲:
منظور از مصرع آخر چیه؟
شاهین در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۲ - رجوع به حکایت خواجهٔ تاجر:
در بازخوانی ؛ خطایی بود :
در مصرع "تا دم آخر دمی آخر بود"
آخر نخست به معنی "پایان" و آخر دوم با فتح کاف به معنی "دیگر" است
علیرضا در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:
امروز یعنی 18 خرداد 99 حاشیه ها را خواندم.از حاشیه نوشته شده توسط خانم اذرماهی بسیار لذت بردم.امیدوارم باز هم حاشیه های زیباشون رو بنویسن تا شخصا حظ ببرم.ممنونم. اما خانم پریچهر در مورد نظرات خانم اذرماهی مطلبی فرموده بودن که جا داره نکته ای رو عرض کنم....تفاوت بین اگاهی و توهم در یک چیز هست: ایا چیزی که برای شما اومده میتونه خروجی مثبت داشته باشه؟ میتونه من و شما رو به سمت تکامل ذهن و روح نزدیک کنه؟ میتونه باعث بشه با خودمون و جهان به صلح بیشتر برسیم؟ پس اگر میتونه اسمش توهم نیست، حتی اگر توهم باشه من شخصا ارادتمند این نوع توهم ها هستم که بتونه منو انسان بهتری تبدیل کنه...سپاس
محمد mohammadbarzegar۱۳۵۰@yahoo.com در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
قرآن کریم که دارای کلمات مهین آن را بگویند آن را مردم گاهکاهی می خوانند.
اما دورادور پیاله یک آیه (می) وجود دارد که همه جا آن را می خوانند.
موضوع قیاس قرآن با پیاله نیست.
بلکه موضوع غفلت ما از باطن قران است.
مظفر محمدی الموتی خشکچالی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۸۰۸:
مصراع دوم باید بدین صورت، اصلاح گردد: در شنیدن، بر سخنور، «منّتِ» احسان نهند.
شد سخن، در روزگار ما، چنان کاسد که خلق / در شنیدن، بر سخنور، «منّتِ احسان» نهند.
این سخن، صائب، نالهی همیشگی تاریخ است. وقتی که میخواهند به سخنی گوش کنند، برای سخنور، منّت هم میگذارند. مظفر محمدی الموتی.
nabavar در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۴۸ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۳ - غزل:
پوزش آشتباه در تایپ شد
گرامی فیلیپی
دکتر محمد ادیب نیا در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۱۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۸:
با سلام و درود فراوان
نکاتی از باب توضیح و یادآوری:
این ایده سنت شکنانه نیست، این ایده همان اصل اخلاص و نیت صحیح تقرب الهی و هدف حقیقی لقاء الله و توجه به وجه الله است، که همیشه لازم و ضروری است و به قرن خاصی هم تعلق ندارد و به قول عالمان اخلاق همان حسن فاعلی است که در یک عمل اخلاقی به همراهی حسن فعلی لازم ضروری می باشد.
جمله؛ الفکر حرکة من المبادی الی المراد؛ صحیح است.
این جمله( لا تقولوا امنا بل قولوا اسلمنا)سخن پیامبر نیست، بلکه آیه قرآن(سخن خداوند) است؛ قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ(حجرات/18)
دیگر آنکه علم و آگاهی است که از فکر به نتایج می رسد. ولی ایمان یک سلسله حرکت فکری نیست، بلکه ایمان یک سلسله حرکات قلبی است که از اعتقادات و باورهای قلبی نشأت گرفته و تا مرحله اطمینان، شوق و اشتیاق و عزم و تصمیم و اراده و در نهایت تا عمل پیش رفته و خود را در رفتار های آدمی می نمایاند.
این تسلیم در آیه شریفه، همان اسلام زبانی است که منشأ قلبی ندارد و اگر ادامه یابد از نفاق و دورویی(شرک رفتاری) سر بر می آورد.
آری انسان اول تسلیم شده و بعد ایمان می آورد. تسلیم یک عمل رفتاری است که همواره بعد از علم و ایمان می آید.
در ضمن پیامبر خود رحمة للعالمین است، و برای ایشان علیه الرحمه نمی آورند. در عرفان اسلامی پیامبر اسلام از مقام رحمانی حق تعالی برخوردار است. رسولخدا خود مظهر رحمت رحمانیه ی خداوند می باشد.
در پایان سلام خداوند بر دوستان جان... پاینده باشید
دکتر محمد ادیب نیا در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۹:
سلام آقا همایون
این کلمات؛ شمس الدین، جلال الدین،حسام الدین، نورالدین، جمال الدین، کمال الدین، نجم الدین، غیاث الدین، محی الدین و مانند اینها از القاب بزرگی بوده که بزرگان قدمای علم و ادب و عرفان به هر کس نمی دادند. گویا حکایت از مدارج علمی و مقامات عرفانی آنان می کرده است، پس چه خوب و شایسته است آنها را درست ادا کنیم و حق آن بزرگان را لااقل در گفتار رعایت نماییم... زنده و پایدار باشید.
بهاری در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۰۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۰:
دوستان معنی بیت اول چی میشه؟
ان که نبات عارضش آب حیات میخورد
بهمن کلانتری در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۵۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵ - درس محبت:
با درود فراوان
به نظر من استاد شهریار در بیت:
چون مس تافته اکسیر فنا یافتهاند / عاشقان زر وجودند که رو زردانند
به این بیت زیبا از شیخ اجل اشاره دارد که فرمود:
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد؟ / «اِکسیرِ عشق بر مِسـَم افتاد و زر شدم»
احمد نیکو در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰:
از آمدنم نبود گردون را سود
وَز رفتن من جاه و جلالش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کاوردن و بردن من از بهر چه بود
nabavar در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۳۴ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۳ - غزل:
گرامی فیلیپینی
گفتی که ممیر وخته مو لبیکمه گفتم
هی هی بخدا خوب تو گفتی مو شنفتم
ای شیر نر عشق، تقلای مو پوچه
ای بوده مقدر که بچنگال توبفتم
وقتی من لبیکم را گفتم [ داشتم می مُردم ] گفتی نمیر
خوب گفتی به خدا ، من هم شنیدم
ای شیر عشق در تقدیر بوده که به چنگ تو بیافتم و کوشش من بی فایده است
علیاکبر مصورفر در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲:
اصلاح میکنم:
... مثالهایی "را" که از حافظ آوردید قبول دارم ...
ابوآدم در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ هلالی جغتایی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱: