گنجور

حاشیه‌ها

علیرضا در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:

امروز یعنی 18 خرداد 99 حاشیه ها را خواندم.از حاشیه نوشته شده توسط خانم اذرماهی بسیار لذت بردم.امیدوارم باز هم حاشیه های زیباشون رو بنویسن تا شخصا حظ ببرم.ممنونم. اما خانم پریچهر در مورد نظرات خانم اذرماهی مطلبی فرموده بودن که جا داره نکته ای رو عرض کنم....تفاوت بین اگاهی و توهم در یک چیز هست: ایا چیزی که برای شما اومده میتونه خروجی مثبت داشته باشه؟ میتونه من و شما رو به سمت تکامل ذهن و روح نزدیک کنه؟ میتونه باعث بشه با خودمون و جهان به صلح بیشتر برسیم؟ پس اگر میتونه اسمش توهم نیست، حتی اگر توهم باشه من شخصا ارادتمند این نوع توهم ها هستم که بتونه منو انسان بهتری تبدیل کنه...سپاس

محمد mohammadbarzegar۱۳۵۰@yahoo.com در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:

قرآن کریم که دارای کلمات مهین آن را بگویند آن را مردم گاهکاهی می خوانند.
اما دورادور پیاله یک آیه (می) وجود دارد که همه جا آن را می خوانند.
موضوع قیاس قرآن با پیاله نیست.
بلکه موضوع غفلت ما از باطن قران است.

مظفر محمدی الموتی خشکچالی در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۰۸:

مصراع دوم باید بدین صورت، اصلاح گردد: در شنیدن، بر سخن‌ور، «منّتِ» احسان نهند.
شد سخن، در روزگار ما، چنان کاسد که خلق / در شنیدن، بر سخن‌ور، «منّتِ احسان» نهند.
این سخن، صائب، ناله‌ی همیشگی تاریخ است. وقتی که می‌خواهند به سخنی گوش کنند، برای سخن‌ور، منّت هم می‌گذارند. مظفر محمدی الموتی.

nabavar در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۴۸ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۳ - غزل:

پوزش آشتباه در تایپ شد
گرامی فیلیپی

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۱۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۸:

با سلام و درود فراوان
نکاتی از باب توضیح و یادآوری:
این ایده سنت شکنانه نیست، این ایده همان اصل اخلاص و نیت صحیح تقرب الهی و هدف حقیقی لقاء الله و توجه به وجه الله است، که همیشه لازم و ضروری است و به قرن خاصی هم تعلق ندارد و به قول عالمان اخلاق همان حسن فاعلی است که در یک عمل اخلاقی به همراهی حسن فعلی لازم ضروری می باشد.
جمله؛ الفکر حرکة من المبادی الی المراد؛ صحیح است.
این جمله( لا تقولوا امنا بل قولوا اسلمنا)سخن پیامبر نیست، بلکه آیه قرآن(سخن خداوند) است؛ قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ(حجرات/18)
دیگر آنکه علم و آگاهی است که از فکر به نتایج می رسد. ولی ایمان یک سلسله حرکت فکری نیست، بلکه ایمان یک سلسله حرکات قلبی است که از اعتقادات و باورهای قلبی نشأت گرفته و تا مرحله اطمینان، شوق و اشتیاق و عزم و تصمیم و اراده و در نهایت تا عمل پیش رفته و خود را در رفتار های آدمی می نمایاند.
این تسلیم در آیه شریفه، همان اسلام زبانی است که منشأ قلبی ندارد و اگر ادامه یابد از نفاق و دورویی(شرک رفتاری) سر بر می آورد.
آری انسان اول تسلیم شده و بعد ایمان می آورد. تسلیم یک عمل رفتاری است که همواره بعد از علم و ایمان می آید.
در ضمن پیامبر خود رحمة للعالمین است، و برای ایشان علیه الرحمه نمی آورند. در عرفان اسلامی پیامبر اسلام از مقام رحمانی حق تعالی برخوردار است. رسولخدا خود مظهر رحمت رحمانیه ی خداوند می باشد.
در پایان سلام خداوند بر دوستان جان... پاینده باشید

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۹:

سلام آقا همایون
این کلمات؛ شمس الدین، جلال الدین،حسام الدین، نورالدین، جمال الدین، کمال الدین، نجم الدین، غیاث الدین، محی الدین و مانند اینها از القاب بزرگی بوده که بزرگان قدمای علم و ادب و عرفان به هر کس نمی دادند. گویا حکایت از مدارج علمی و مقامات عرفانی آنان می کرده است، پس چه خوب و شایسته است آنها را درست ادا کنیم و حق آن بزرگان را لااقل در گفتار رعایت نماییم... زنده و پایدار باشید.

بهاری در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۰۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۰:

دوستان معنی بیت اول چی میشه؟
ان که نبات عارضش آب حیات می‌خورد

بهمن کلانتری در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۵۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵ - درس محبت:

با درود فراوان
به نظر من استاد شهریار در بیت:
چون مس تافته اکسیر فنا یافته‌اند / عاشقان زر وجودند که رو زردانند
به این بیت زیبا از شیخ اجل اشاره دارد که فرمود:
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد؟ / «اِکسیرِ عشق بر مِس‌ـَم افتاد و زر شدم»

احمد نیکو در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰:

از آمدنم نبود گردون را سود
وَز رفتن من جاه و جلالش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کاوردن و بردن من از بهر چه بود

nabavar در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۳۴ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۳ - غزل:

گرامی فیلیپینی
گفتی که ممیر وخته مو لبیکمه گفتم
هی هی بخدا خوب تو گفتی مو شنفتم
ای شیر نر عشق‌، تقلای مو پوچه
ای بوده مقدر که بچنگال توبفتم
وقتی من لبیکم را گفتم [ داشتم می مُردم ] گفتی نمیر
خوب گفتی به خدا ، من هم شنیدم
ای شیر عشق در تقدیر بوده که به چنگ تو بیافتم و کوشش من بی فایده است

علی‌اکبر مصورفر در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲:

اصلاح می‌کنم:
... مثال‌هایی "را" که از حافظ آوردید قبول دارم ...

احمد نیکو در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۱۹ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۲۹:

رباعی بدین متن صحیح است:
زان پیش که نام تو ز عالم برود

می خور، که چو می به دل رسد غم برود؛

بگشای سر زلف بُتی بند به بند
زان پیش که بند بندت از هم برود

علی‌اکبر مصورفر در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲:

جناب حمیدرضا
سلام
خیلی خوشحالم که نظر دقیق دادید. در مورد امکان جمع بودن "هر کس" کاملا با شما موافقم و خودم هم به چنین احتمالی در مطلبم اشاره کردم.
مثال‌هایی که از حافظ آوردید را قبول دارم و در دیوان حافظ چنین غزل‌هایی هست و برای مثال در غزل‌های با مطلع "بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم" و "سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند" قافیه‌ها با هجای کشیده پایان می‌یابند و بنابراین بسیاری از مصراع‌های این دو غزل همین وضعیت را دارند ولی در دیوان سعدی تعداد چنین مصراع‌هایی فقط 7 عدد است آن هم به صورت پراکنده (شخصا شمرده‌ام). در ثانی آوردن هجای کشیده در انتهای مصراع جزء اختیارات شاعری هست و نمی‌توان بر حافظ خرده گرفت. هر چند خواندن هر دو غزل با مطلع فوق با روانی کامل سخت است و من شخصا سلیقه سعدی را در پرهیز از هجای کشیده در انتهای اوزان سالم بیشتر می‌پسندم.
از نظر شما استفاده بردم.

گنگ خواب دیده در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۳۰ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۱۶ - ذکر شقیق بلخی رحمةالله علیه:

و گفت: عبادت ده جزو است. نه جزو گریختن از خلق، و یک جزو خاموشی....

فیلیپی در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۳۱ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۳ - غزل:

روح استاد بهار شاد، با ارزوی سلامتی برای استاد شجریان.
من معنی دو بیت اول را نمیفهمم. دوستان لطفا همکاری کنید.

Reza F در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵:

یکسری از برداشت های دوستان برای یک "خیام خوان" بسیار دور از انتظار است.
دو بیتی به پیوستگی ذره به ذره هستی و رفتار دومینو وار کائنات اشاره داره و بیان میکنه حتی اندکی حرکت برخلاف قوانین جهان (فیزیک) امکان پذیرنیست..

ساناز کمال در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۴:

بیت آخر مصرع دوم "گولی" چه معنی میدهد؟

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

دو بیت
"بگذر به کوی میکده تا زمره حضور
اوقات خود ز بهر تو صرف دعا کنند
پنهان ز حاسدان به خودم خوان که منعمان
خیر نهان برای رضای خدا کنند"
در منابع زیر وجود ندارند:
1-دیوان حافظ به زبان آلمانی (کتاب اول، صفحه 350 و 351، سال 1858 میلادی، با پیشگفتار F. Freigrath).
2-دیوان حافظ به زبان انگلیسی (جلد اول، صفحه 276، سال 1891 میلادی، Clarke).
3-دیوان حافظ (کهن‌ترین نسخه شناخته شده، سال 801 هجری، با دیباچه محمد گلندام).
به نظر می رسد که کهن‌ترین نسخه، عملا تایید کننده دو کار پژوهشی و ارزشمند اول باشد.
درخور یادآوری است که در نسخه 801 هجری، بیت دوم چنین است (نکته‌ای که امیرهوشنگ ابتهاج در زیرنویس این غزل از حافظ، به آن اشاره کرده‌است):
معشوق چون نقاب ز رخ برنمی‌کشد
هر کس حکایتی به تصور چرا کنند

امیر در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:

بسیار روشن است که این غزل هیچ جنبه ی زاهدانه ندارد و این نکته هیچ از ارزش شعر کم نمی کند. درک نمی کنم که چرا بعضی از دوستان تا این حد اصرار دارند به شعری عاشقانه جنبه الهی بدهند. حتی سعدی را هم میخواهیند مصادره کنند. درضمن مگر عشق زمینی نافی عشق الهی است ... تکرار میکنم این غزل مطلقا نشان از عشقی زمینی دارد و چنان مثل روز روشن است که هر تحلیلی وتفسیری جز این بیشتر رنگ سفسطه می گیرد. از شعر همانطور که هست لذت ببریم.

قاف در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۸:

چیزی بالاتر تر از کفر و دین دیده تعمل کنید در ایات

۱
۱۸۷۳
۱۸۷۴
۱۸۷۵
۱۸۷۶
۱۸۷۷
۵۴۱۸