مظفر محمدی الموتی خشکچالی در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۰۸۵:
به احتمال زیاد، بیت، بایستی به صورت ذیل باشد:
نگردید از سفیدیهای مو، آیینهام روشن / زهی غفلت، که تا صبح قیامت میبرد خوابم
که اینگونه معنی خواهد شد:
با آمدن پیری و سفید شدن موهایم، آینهی دلم، روشن نشد. اگر اینطور باشد، ظاهراً تا صبح قیامت، باید در خواب باشم. یعنی: تا آن وقت، از خواب غفلت، بیدار نخواهم شد.
مظفر محمدی الموتی
سید محسن در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۳۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:
سلام بر ادیبان محدر قدیم اصطلاحی بوده که میگفتند مثلا کمان فلان پهلوان را کس دیگری نمی تواند بکشد.کمان کشیدن کنایه از زورمندی بوده است منظور شاعر اینست که من قدرت کشیدن کمان عشق را ندارم---یعنی زورم به عشق او نمی رسد
سید محسن در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹:
کم شدن در کم شدن---کاملا درست است---معنی فنا شدن میدهد
سید محسن در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۲۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸:
وابروی تو در تیر زدن سخت کمان است
خداوند در هیچ ذهن وخیال و تصور و تخیل و هیچ جای دیگر جای نداردخداوند معبود است و این کفایت میکند---محدود کردن خدا و جائی را به او اختصاص دادن شرک است
سید محسن در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۱۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:
وقت سحر که بلبل قهقه بر چمن زند---درست است
احمد رحمت بر در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۱۰ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۷ - مدح و قدح:
بیت هفتم مصرع اول: به جای «ییش» باید «پیش» نوشته شود.
بیت هحدهم مصرع اول: به جای «تاوبل» باید «تاویل» باشد.
احمد رحمت بر در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۰۷ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۷ - مدح و قدح:
بیت دوازدهم مصرع دوم: «سرٌ» اشتباه است، باید «سرِّ» باشد
احمد رحمت بر در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۰۳ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۷ - مدح و قدح:
معنی برخی واژگان سخت:
نِحریر: زیرک؛ ماهر؛ دانا
فَحل: دانا و برجسته
قُبُل منقل: اسباب و اثاثه (که بر ستور بار کنند.)
رَزین: محکم؛ استوار
مَندیل: دستار؛ عمامه
زَفت: گنده؛ ستبر
علّیین: بهشت برین؛ طبقۀ بالایی بهشت
شَفت: چیز کمبها یا نوعی میوه مانند هلو
درّاعه: جبّه؛ قبا
پرویز پایکار در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۰۰ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۲۰:
جناب امین کیخا، کباب را به نیت کباب گیاهی در نظر میگیریم، کباب قارچ، سویا درشتِ کبابی، اصلا بریان بادمجان ☺
احمد رحمت بر در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۷ - مدح و قدح:
بیت پانزدهم مصرع دوم، به جای «گر و فر» باید نوشته شود «کر و فر»
همیرضا در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۸:
به نقل از استاد علی میرافضلی در کانال تلگرام ایشان (چهارخطی)، نشانی مطلب:
«...
سرگرفته را در این بیت حافظ نیز میبینیم:
دل گشاده دار چون جام شراب
سر گرفته چند چون خُمّ دنی
هم رباعی ظهیر و هم بیت حافظ، معنای کنایی سرگرفته را در تقابل با دلگشاده و خرّم و خندان روشن میدارد. استاد حسینعلی هروی در شرح بیت حافظ نوشته است: «سرگرفته یعنی مبتلا به سر درد. و سرگرفته بودن خم شراب، اشاره به این دارد که سر خم را با خشت و گل و پارچه میبستند تا شراب، هنگام جوش آمدن، سرریز نکند و از تصرّف هوا نیز مصون باشد. در تصوّر شاعر، خُم به سبب سر درد، سر خود را بسته است و بسته بودن سر خُم را به دستمال به سر بستن آدم هنگام سر درد تشبیه کرده است. مولانا فرماید:
ای خُمّ خسروان که تو داروی هر غمی
رنجور نیستی تو چرا سرگرفتهای؟».
به نظر میرسد تصویر رنجوری خُم را مولانا با تصرّف ذوق و خیال، ساخته است و رنجوری جزو معنای اصلی اصطلاح سرگرفته نیست.
همینجا بیفزایم که علامه قزوینی در توضیح ترکیب «خُمّ دنی»، دَن را خُم قیراندود دراز و باریک که پایهاش را در زمین میکارند، دانسته است، و ندیدهام که کسی به ایهام «دنی» توجه کرده باشد. دنی، اینجا هم معنی پست و دون میدهد و هم خُمی که از نوع دَن است.
»
پایان نقل قول،
«دن» به معنای نوعی خم در بوستان سعدی هم به کار رفته:
به میخانه در سنگ بر دن زدند
کدو را نشاندند و گردن زدند
دکتر وفا حمیدی در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۳۲ - حکایت آن زشت روی خانه آرای که حکیمی در خانه وی منزل ساخت و در وقت حاجت آب دهان بر وی انداخت:
بگمانم بند دوم از بیت پنجم که بدین گونه آوردهاید:
ز هر چه آن نه زیبا درش استوار
این گونه، بایسته باشد:
ز هر آنچه زیبا درش استوار
تا ساختار هجایی بایستهی این چکامهی جامی به شکل ('فعولن فعولن فعولن فعل') بازمانی نداشته باشد و معنا هم نگه داشته شود.
حسن در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۱۳ دربارهٔ مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات:
حضرت مولانا میگه:
زاهدی چیست؟ترک بد گفتن
عاشقی چیست؟ترک خود گفتن
یعنی:
زاهد مواظب اینه که چیز بدی بزبان نیاره
اما! عارف عاشق مراقب آینه که اسمی از خودش
بزبان نیاره
زیرا کار نیک را جز به اراده حق تعالی نمیداند
و بدترین اعمال را جز نسبت دادن آن به اراده خود نمیداند
حسن در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات:
نکته ظریف این بیت جناب مولانا که میگه:
زاهدی چیست؟ترک بد گفتن
عاشقی چیست؟ترک خود گفتن
زاهد مواظب اینه که چیز بدی بزبان نیاره
و عارف عاشق مراقب آینه که اسمی از خودش
بزبان نیاره
زیرا کار نیک را جز به اراده حق تعالی نمیداند
و بدترین اعمال را جز نسبت دادن آن به اراده خود نمیداند
حسن در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۳۲ دربارهٔ مولانا » مجالس سبعه » المجلس الاوّل » فی معنی بسم الله الرحمن الرحیم:
و نام پروردگارت را یاد کن
و از همه گسسته و به او پیوسته شو(مزمل/8)
و مولانا در این خطابه
چه زیبا معجزه "نام و یاد خدا" را شرح داده است
ای خدا ای فضل تو حاجت روا با تو یاد هیچکس نبود روا
nabavar در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۵ - ضلال مبین:
گرامی حبر
بهتر همان بودکه بمانید هر دوان
او در دلال خویش و تو اندر ضلال خویش
همان ” دوان “ درست تر به نظر میرسد،
بهار بسیار ظریف و زیرکانه لغتی آهنگین به کار برده
مانند آنکه می گوئیم ” یکان “ ، ازین رو دوان نیز درست است
بهار در این کار مهارتی دارد ابداٰعی،
لغت قهقاه را هرگز در آثار قدما ندیده بودم ولی بهار بکار برده
” خبر آمد به مهادیو که شد کشته بهار
زین خبر دیوچگان خنده به قهقاه زدند“
میلاد در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۰۷ دربارهٔ شیخ بهایی » شیر و شکر » بخش ۷ - فی التوبة عن الخطایا و الانابة الی واهب العطایا:
وزن شعر به این صورت می باشد:
فع لن فعلن فعلن فعلن
جعفر مصباح در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳ - در ستایش دین گوید:
چه افتاد تا هر دو یار آمدند
شگفتی از چگونگی آمیزش تن و روان
علیاکبر مصورفر در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۵۵ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۵ - ضلال مبین:
مصراع اول بیت آخر اشتباه تایپ شده است:
صورت غلط: بهتر همان بود که بمانید هر دوان
صورت درست: بهتر همان بود که بمانید هر دو، آن
بهتر است هر دو، همان که هستید بمانید.
سید محسن در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵: