گنجور

حاشیه‌ها

روزبه در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶۸:

زیباترین بیت این غزل که یکی از زیباترین بیت‌های بیدل هم هست اینجا نوشته نشده و جالب این‌که در هیچ‌جای اینترنت (تا تیر ماه 99) نشد اثری ازش پیدا کنم:
چندان ز خودم دور نیفکند فراق‌ات
کز خویش رسانم به تو پیغام و بگریم

داود در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:

اگر سبز را صفت درخت بدانیم، حشوی در معنا ایجاد میشود و لطف بیت اندکی از بین میرود. معلوم است که درختی که برگ دارد اصطلاحاً سبز است. اگر بگوییم برگ درختان سبز، آیا میتوانیم بگوییم برگ درختان خشک؟ سبز صفت برگ است و اگر آن را صفت درخت بگیریم دچار حشو شده ایم. سبز بودن درخت و اینکه سبز میگوییم، معنای اصطلاحی است.

دکتر صحافیان در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۹) حکایت آن مرغ که در سالی چهل روز بیضه نهد:

حکایت پرنده ای که هر سال 40 تخم می گذارد سپس پر می کشد و ناپدید می شود.
پرنده بیگانه ای بر سر تخمهای او می نشیند و چون دایه ای مهربان جوجه ها را به دنیا می آورد و می پروراند.
پس از آن مادرشان به پرواز می آید و از سر کوه آوازشان می دهد
چون صدای مادر در جانشان نشست به سویش باز می گردند و از پرنده بیگانه جدا می شوند.
-ابلیس این پرنده بیگانه است و آدمیان آشنای حقیقی خداوند .
چراغی در بیابانست جانت
که مشکات تن آمد سد آنت
چو این مشکات برخاست آن بیابان
شود جاوید چون خورشید تابان
-جسم چراغی است که تو را از خورشید همیشه تابنده( در جان) بازمی دارد.
به نو هر دم تو در دین پیش می آی
ز خود میر و همی با خویش می آی
که در هر بیخودی و خودی تو
کنی از پس جهانی پر بدی تو
که تا از هر بدی اندر ره راز
جهانی نیکوئی یابی عوض باز
-نو بازخوانی دین: هر لحظه پیش رو و تازه شو(فقر و فنا- مردن از خویش و تولد دوباره)، تنها به این گونه از جهان پر از بدی، می توانی عبور کنی.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

دکتر صحافیان در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:

خدایا این روشنایی که امید و چراغ دل است، از خانه که می تابد؟ در شوقش سوختم نمی دانم روشنی بخش جان کیست؟
حالیا خانه برانداز دل و دین من است
تا در آغوش که می خسبد و هم خانه کیست؟(نسخه خانلری: هم آغوش که می باشد)
از فرط شوقش دل و دینم خراب شده اما باید دید میل او به سعادتمند کردن کیست و هم خانه که خواهد شد؟ (همای حال خوش بر شانه چه کسی خواهد نشست)
3- شراب سرخ لبانش که هرگز از لبانم دور نشود( پیوسته مرا در حال خوش داشته باشد) راحتی روح( شراب جان) چه کسی و هم پیمان با پیاله کیست؟
4- پادشاهی هم نشینی با این شمع که فروغش همایون است( نیک بختی را با نورش بازتاب میدهد) بپرسید که با اجازه کدام بزرگ است؟
5- همه در شوق او ( حال خوش)متوسل به دعا و جادویند(هر کار و تلاش) اما نمی دانیم کدام افسون در او اثر می کند؟( و سرانجام که حالش خوش می شود؟)
6- خدایا آن شاهنشاه گونه که چهره ای چون ماه و پیشانی ای چون زهره دارد، اکنون زینت ده حال خوش کیست؟
7- در ابراز نهایت شوق می گوید:آه و افسوس از دل دیوانه ام در دوری ات، بی نیاز از هر شوقی با خنده گفت که دلت دیوانه کیست؟!
(آرایه تجاهل العارف)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

نادر در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:

سیف فرغانی در غزلی به استقبال سعدی رفته و گفته:عاشق روی توام از من مپوش آن روی را /پرده بردار از رخ و بر رو میفکن موی را...

داود در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:

درود بر آقا رضا فاضل وفرهیخته که غزل زیبای حافظ (کاملا انسان ونه انسان کامل به تعبیر استاد خرمشاهی) را به دور از تعصیات خشک مذهبی وایدیولوژیک ترجمه وتفسیر کرد. دکتر سروش از زبان آقای زریاب خویی می گفت:غزلهای عرفانی حافظ تقلیدی بوده وحاصل تجربه های ناب معنوی ایشان نیوده وبیشتر شاعری کرده وادا در آورده است.ومصداق این شعر سعدی که:دگری همین حکایت بکند که من ولیکن/ چو معاملت(تجربه فردی)ندارد سخن آشنا نباشد.

محمدرضا در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۲۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

سلام لطفا تشریح بیت ها را هم بگذارید من به شخصه خیلی شعر ها را از این سایت میخونم ولی معانیش را نمیفهمم

nabavar در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۱۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۷ - حکایت درویش با روباه:

گرامی م‍حمد
کز این پس به کنجی نشینم چو مور
که روزی نخوردند پیلان به زور
منظور سعدی در اینجا گوشه نشینی و بی تحرکی مورچه نیست، بلکه خُرد و ضعیف بودن اوست، چون در مصرع بعدی به زور و قوی بودن پیل اشاره دارد. درین مانا که مانند آدم ضعیفی کنجی می نشینم و به زور بازو متوسل نمی شوم

علیرضا در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

بنام او که لطیف است و بخشنده و مهربان
بخشی از نقد ها را مطالعه نمودم ، فاصله زمانی بسیار زیادی بین زمان زندگانی سلطان العارفین با یزید بسطامی و عالم العرفا شیخ ابوالحسن خرقانی وجود دارد . شیخ ابوالحسن خرقانی همعصر شیخ بوعلی سینا بوده است و رساله دستنویس محرمانه ای از سی و نه روز اقامت شیخ بو علی سینا در خدمت و میزبانی شیخ خرقانی وجود دارد .
در ثانی منبعی وجود ندارد که در آن به صراحت یا کنایه به پرورش ، نگهداری ، کرایه دادن خر یا ... ندیده ام .
در تعجبم از دوستان بویژه از طالبان و دنبال کنندگان عرفان که کلیت را رها کرده اید و به خر بنده چسبیده اید و تفاسیر مینگارید و به به و چه چه میکنید!!!شما مرتبت و مقام بایزید را ببینید که مولانای بزرگ به بهانه ای در آخرین بیت از او یاد میکند گویا بی حضور نامش کل مطلبش ابتر است .
ترسم همیشه اینست که اگر آنچه به لطف او دیده ایم با عنایتش همراه نشود در بند نقش ایوان باشم ، التماس دعا و سلام خداوند و رحمتش شامل حال همه شما نازنینان عفو بفرمایید

شیرالی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۳۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:

این شعر حکایت از بی ایمانی به معاد دارد و البته منسوب به حکیم عمر خیام است اما سروده ایشان نیست.

نیکان در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۴:

بر انگشت پیچیدن یا بستن چیزی بر انگشت، تا آنچه در خاطر دارند، فراموش نشود. (همین شاهد در مستدرک، افاضات چاپ دوم از شرح مشکلات دیوان انوری، سید جعفر شهیدی ص 613 آمده است).

هنگامه حیدری در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸:

در بیت نهم
وانکه رویش دید ایمان بازیافت
صحیح است

سـینا --- در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱ - پادشاهی جمشید هفتصد سال بود:

دوستان، پرسشی دارم و دوست دارم نظر شما درباره آن بدانم: ریشه یکسان پنداشتن جمشید پیشدادی و سلیمان نبی چگونه بود؟ درنمی یابم چگونه جمشید را که چنین دچار غرور شد با او مطابقت داده اند. اگر کسی بیشتر روشن کند سپاسگزار می شوم.

محمد! در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۷ - حکایت درویش با روباه:

بیت هفتم:
کز این پس به کنجی نشینم چو مور
"مور" ممکن است به معنی "موریانه" باشد، و نه "مورچه"
موریانه ها در کنجی به دور از همه سرپناهی از خاک و چوب و علفهای خشک می سازند و در همانجا می مانند. و مثل مورچه تلاش چندانی نمی کنند.

محمد! در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۷ - حکایت درویش با روباه:

بیت ششم:
یقین، مرد را دیده بیننده کرد
"دیده" مجازا به معنی "چشم" به کار رفته و اگر به جای "دیده" کلمه "چشم" را جایگزین کنیم، معنی این مصرع را بهتر درک خواهیم کرد:
مرد با دیدن صحنه روباه و شیر (هرچند به اشتباه) به این یقین رسید که برای دریافت رزق و روزی نباید تلاش کرد. و این یقین، چشم مرد را باز کرد.

سامان در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷:

شعر سعدی مانند سفره درویشی تنک و کم مایه است اما چرب و شیرین زبان است و به همین دلیل مخاطب دارد...این حرفیست که سعدی در بیت آخر در مورد شعر خود میگوید...حال ممکن است در مقام یا حال تواضع باشد یا به هر دلیل یا سبب دیگر....

جزیره مثنوی در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » گفتار عاشقی که از بیم قیامت می‌گریست:

بیت هفتم اینگونه درست است:
تا که با خودبینی‌اَم بدبینی‌اَم
با خدا باشم، چو بی‌خودبینی‌اَم

سـینا --- در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۱ - پادشاهی هوشنگ چهل سال بود:

نظری که داده ام را اصلاح میکنم: دو بیتِ
نیا را همی بودآیین و کیش
پرستیدن ایزدی بود پیش
بدانگه بدی آتش خوبرنگ
چومرتازیان راست محراب سنگ
را در نسخه هایی که جلال خالقی مطلق در حاشیه آورده دیده ام اما اصل کاری بیتِ
نگویی که آتش پرستان بُدند
پرستنده پاک یزدان بُدند
است که متاسفانه در هیچ یک از نسخه هایی که ایشان آوردند ندیدمش و اگر بود از نگرش های کمیابی می شد که در ادبیات ما «صریحا» نظری مساعد به زردشتیان داشتند.

nabavar در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۲۸ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - نوش جانت:

ای محمدخان به دژبانی فتادی‌، نوش جانت
محمد درگاهی ملقب به ممد چاقو رئیس شهربانی رضاشاه کسی ست که به دستور رضا شاه قصد جان بهار را کرد ، ولی به اشتباه شخص دیگری را به نام واعظ قزوینی که شبیه بهار بود شبانه سر برید،
بهار قصیده ای زیبا درین باره سروده است.
شمارهٔ 88 - یک شب شوم‌!
شب چو دیوان به حصار فلکی راه زدند
اختران میخ بر این برشده درگاه زدند
بر تو ای ‌واعظ‌ مسکین‌ دل ‌من ‌سوخت از آنک
خونیان بر تو چنان ضربت جانکاه زدند.
وقتی رضاشاه به محمد درگاهی خشم گرفت ، بهار دلش خنک شد.و این چامه را گفت.

احمد در ‫۴ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

تلفظ بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست
در قسمت مسلمانی نیست اشتباه تلفظ میشود
معنی مصرع این است که این رسم مسلمانی نیست اما شما طوری تلفظ میکنید که منظور این نمایان می شود که مسلمان دیگری نیست.!!!

۱
۱۸۱۷
۱۸۱۸
۱۸۱۹
۱۸۲۰
۱۸۲۱
۵۴۱۱