گنجور

حاشیه‌ها

امیر در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۳۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹۹:

باسلام ،
به نظر می‌رسد که مصرع دوم از بیت اول مشکل وزن داشته باشد. شاید صحیح آن صبح قیامت بوده است.
باتشکر از وبسایت گنجور

پدرام اسلامی در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

سلام.بیت آخر علامت سوال ندارد.واقعا بسیار روشن است!چطور سوالی کرده اید؟

میهن پرست در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش چهارم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل:

درود، در این مصرع : برد یک تن زان چهل کس کوزه گر
بجای برد باید بود جایگزین شود.
بود یک تن زان چهل کس کوزه گر
سپاس

میهن پرست در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۴۳ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش چهارم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل:

درود
در این مصرع : جمع کرد و گاه را در پیش کرد
بجای گاه باید گاو جایگزین شود.
سپاس

قلندر در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:

با درود و مهر...
هنوز هم با یک خیال حتی در خواب به شوق دیدار و دیار یار مشتاقانه با صبر و سکوت و وقار با تلخی و سختی شکار با شور و شرر و شعار با پستی و بلندی راه نگار با شکوه و جلال به قصد جلوه ی جانان حرکتی و همتی ست اگر حتی باد شرطه ای برنخیزد از ابر هدایتی بارانی و از،امواج دریای عشق بسوی ساحل نجات امیدی برجاست...
ای که درون هسته ای غافل از عقلِ خسته ای...
ساده تو دل شکسته ای لیک به جان
نشسته ای...
شاه نشین شب شدی شیر و شکر رطب
شدی...
خمره ی خون عنب شدی سرخی روی لب شدی...
پست تر از زمین منم خون جگر و غمین منم...
خفته در این کمین منم دشمن عقل و دین منم...
با سپاس از راهیان راه حق.

مسافر در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

من هم با نظر اقا مهران موافق هستم
که اقا مولوی منظورشان مبارزه با نغسیات بوده تا هر شخصی بتوانند با رها شدن از قبد بنده ها و نقسیات به درجه کمال انسانیت برسد

محمدحسن در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۵۷ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۸:

سلام و ادب.
مصراع آخر به گمانم باید «در وی» نگرم باشد.

اییار در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۰ - امتحان کردن مصطفی علیه‌السلام عایشه را رضی الله عنها کی چه پنهان می‌شوی پنهان مشو که اعمی ترا نمی‌بیند تا پدید آید کی عایشه رضی الله عنها از ضمیر مصطفی علیه السلام واقف هست یا خود مقلد گفت ظاهرست:

من نمیرنجم ولیکن این لگد
خاطر ساده دلی را پی کند
پیش از آنک این قصه تا مخلص رسد
دود و گندی آمد از اهل حسد
ظاهر است و هر کسی پی میبرد
کو بیان که گم شود درآن خرد
جنیان و انسیان اهل کار
گو یکی آیت از این آسان بیار
خوش بیان کرد آن حکیم غزنوی
بهر محجوبان مثال معنوی
که ز قرآن گر نبیند غیر قال
این عجب نبود ز اصحاب ضلال
کز شعاع آفتاب پر زنور
کور جز گرمی نبیند در عبور
خربطی ناگاه از خر خانه ای
سر برون آورد چون طعانه ای
با عرض پوزش این چند بیت از آغاز حاشیهٔ قبلی شروع میشود
.ای یار.

بشیر <نوا> در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۰ - حکایت جوحی کی چادر پوشید و در وعظ میان زنان نشست و حرکتی کرد زنی او را بشناخت کی مردست نعره‌ای زد:

هر که محجوبست او خود کودکست
مرد آن باشد که بیرون از شکست
لطفاً >شکست> در آخر این پیت را به >شک است> اصلاح فرمایید.

صدرا فقیه در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:

در مصرع «این زهد مزور مزیق را» به نظرم مُضَیق صحیح تر است و معنا دارد به معنای «تنگ گرفته شده» در حالی که مزیق معنایی ندارد

اییار در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۰ - امتحان کردن مصطفی علیه‌السلام عایشه را رضی الله عنها کی چه پنهان می‌شوی پنهان مشو که اعمی ترا نمی‌بیند تا پدید آید کی عایشه رضی الله عنها از ضمیر مصطفی علیه السلام واقف هست یا خود مقلد گفت ظاهرست:

من
سر برون آورد چون طعانه ای
کاین سخن پست است یعنی مثنوی
قصهٔ پیغمبر است و پیروی
نیست ذکر و بحث و اسرار بلند
که دوانند عارفان آن سو سمند
جمله سرتاسر فسانه است و فسون
کودکانه قصه بیرون و درون
چون کلام الله بیامد هم بر آن
این چنین طعنه زدند آن کافران
که اساطیر است و افسانه و نژند
نیست تعمیقی و تحقیقی بلند
کودکان خرد فهمش میکنند
نیست جز امر پسند و نا پیند
گفت گر آسان نماید این به تو
این چنین آسان یکی سوره بگو
جنیان و انسیان و اهل کار
گو یکی آیت از این آسان بیار
حرف قرآن را مدان که ظاهر است
زیر ظاهر باطنی هم قاهر است
زیر آن باطن یکی بطن دگر
خیره گردد اندر او فکر و نظر
زیر آن باطن یکی بطن سوم
که در او گردد خردها جمله گم
بطن چارم از نبی کس خود ندید
جز خدای بی نظیر بی ندید
همچنین تا هفت بطن ای بوالکرم
رو بجو اندر حدیث محتشم
تو زقرآن ای پسر ظاهر مبین
دیو آدم را نبیند غیر طین
بشنوی تو نشنود آن گوشها
گر به نزدیک تو آرد گوش را
گیرم ای کر خود تو آنرا نشنوی
چون مثالش دیده ای چون نگروی
ای سگ طاعن تو عوعو میکنی
طعن قرآن را برون شو میکنی
پیرو پیغمبرانی سر سپر
طعنهٔ خلقان همه بادی شمر
آن خداوندان که ره طی کرده اند
گوش وا بانگ سگان کی کرده اند
این سخن پایان ندارد..........
امید که جهل و تعصب بی جا و خرافات مغرضین پایان داشته باشد
باعرض معذرت و تقاضای بخشش از همهٔ عارفان و عالمان سایت بزرگ و عظیم و جهانی گنجور
طرفدار کوچک شما . ای یار.

nabavar در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۳۳ دربارهٔ غبار همدانی » مفردات » شمارهٔ ۵:

پیشنهاد من
گرچه دانم ز اشک خون باران من
لاله خواهد رست از بستان من
باز می گریم که شاید پر شود
لاله های سرخ در دامان من

nabavar در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ غبار همدانی » مفردات » شمارهٔ ۵:

گرامی احمد ترکان
گرچه دانم ز اشک خون باران من
لاله خواهد رست از بستان من
بیتی که اضافه کرده ای با تک بیت غبار همدانی همخوانی ندارد که هیچ وزن ناموزونی هم دارد
تجدید نظری لازم دارد

شب پر شورش در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸ - خزان جاودانی:

سلام و درود و عرض خسته نباشید
عزیزان بیت ششم مصرع دوم:
«چه ترانه های ه محزون که به یادگار دارد»
آن(ه) غلط املایی می باشد لطفا تصحیح شود.
و در بیت 7:
غم یار بی خیال غم روزگار دارد
ت ت تن ت تن ت تن /ت ت تن ت تن ت تن تن
خیالِ می باشد یا بی خیال؟
چون اگر بی خیال باشد وزن شعر فاعلن می شود و غلط می‌شود.
لطفا راهنمایی کنید

علی رحیمی در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۵ - قصهٔ هاروت و ماروت و دلیری ایشان بر امتحانات حق تعالی:

با سلام مجدد، تعبیر دیگری از شعر فوق می توان نمود. به این صورت که اگر واژه میافتی را معادل پیدا نکردی در نظر بگیریم معنی شعر به این صورت است که ای سالک تا زمانی که راهنما و یا مرادی مانند امام حسین علیه السلام را پیدا نکردی، کورکورانه در مسیر سیر و سلوک که پر از بلاست وارد نشو.

سعید در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۵۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹۴:

بیت دوم مصرع دوم به نظر می‌رسد "وبال" به صورت چسبیده به جای "و بال" درست باشد.

Zahra در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:

ممنونم از دوست عزیز ،رضا . شرح هاشون عالی و کامل هست .من همیشه از توضیحاتشون استفاده میکنم.

علی کرمی در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۵۴ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۳:

به گمانم
به جای
« ار سر رنجور مرو »،
باید گفت :
از سر رنجور مرو

جواد در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۱۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۵:

من شعرهای زیادی حفظ کردم ولی این شعر خیلی سخته چون مفهو مش درک نمیکنم لطفا کسی میتونه معنی و تشریح کنه ممنون میشم

تنها خراسانی در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:

دلم برای مجتبی خراسانی ی ذره شد!
هرجا هست حضرت دوست ؛یار و یاورش!

۱
۱۵۶۹
۱۵۷۰
۱۵۷۱
۱۵۷۲
۱۵۷۳
۵۴۷۹
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود