بهرام نامدار علیآبادی در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶:
سلام و عرض ادب
بیت 9 مصرع دوم بنظر میرسد اشتباه تایپی صورت گرفته است و باید بجای " از " نوشته شود " ار "
علیرضا در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶۲:
بنظر میرسد با توجه به وزن، مصرع دوم چنین باشد:
که تا کی کشم خسر، از ذل و خواری
Mostafa Rahmani در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۲ - نغمهٔ رفوگر:
من نه پیراهن، کفن پوشیدهام
این کفن، بر چشم تو پیراهن است
در بیت فوق کلمه"پیراهن" باید تبدیل به "پیرامن" شود
مخصوصاً که در دو خط پایین تر از آن کلمه"پیراهن" آمده است و أین تکرار نا مناسب و نازیباست
فاطمه کاوه در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۲۶ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:
ما را چه غم ز غم که غمت غمگسار ماست
محسن قنادی عرب در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹:
سلام و درود
دیدم عده ای از دوستان بیان کرده بودن سرودن این بیت از جناب مولانا نبوده چون ایشون دیدگاه جبری داشتن
شما کمی تفکر و تامل کنید میبینید جناب مولانا در شعرشون از قرآن بهره بردن همنجوری که بر اساس سوره نحل این بیت رو سروردن
آن چه حق آموخت مر زنبور را/آن نباشد شیر را و گور را
پس گمان نمیکنم جناب مولانا این شعر را بر اساس ایه 105سوره مائده نسروده باشن
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ ۖ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ ۚ إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
شیدا خاتمی در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۳۶ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش چهارم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل:
با سلام در بیت چهارم "سرما" را سرهم بنویسید لطفا.
زرتشت در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۵۸ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵:
راستی شوخان با یک فاصله در بین شو خان آورده شده که خواهشمندم از مدیر که اصلاح نمایند.
زرتشت در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵:
گل تا به گردن گل تا به زانو ...
کاش شخصی که آگاهی کافی دارد مشخص نماید که گلٰ منظور است یا گِل و نیز اگر که هر دو به کار رفته، در این صورت ترتیب ها کدام هستند. با تشکر
آرمین در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دو روباه که شکار خسرو شدند:
منطور روباه نر از اینکه بیان میدارد در دکان پوستین دوزان شهر اینست که ان دو روباه نر و ماده را می کشند و پوست انها را می کنند و پوست انها در دکان پوستین دوز برهم دوخته یا برهم انداخته میشود .مس چرا میگوید (گر بود از عمر بهر ) متناقض است .اگر از عمر بهره ببرند که کارشان به دکان پوستین دوز نمیرسد
سید طه لاجوردی در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۰۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبینید
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت.به نظر من یکی از شاه بیت های شعر پارسی هست.بسیار عمیق و پر معنا و عرفانی...
این تک بیت جواب و توضیح بسیاری از سئوالات فلسفی و عرفانی و مباحث بیشمار ،پیرامون علت خلقت بشر هست " ....هنگامی که پروردگار شمابه شما گفت :من بشر را خلیفه خود در زمین می کنم،فرشتگان گفتند:کسی را جایگزین خود می کنی که بسیار فساد می کند و خونها جاری می کند،حال آنکه ما فقط تسبیح و ستایش و تقدیس تو را می کنیم؟پروردگار ما گفت:"چیزی می دانم که نمی دانید"
و تنها بشر است که به مقام خدای گونگی می رسد و به جایی رسد که به جز خدا نبیند و مقام عشق به خداوند تنها در بشر نهاده شده
به قول حافظ:
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی
بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز
مادر در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:
آقا رضای عزیز و بزرگوار، (آقا رضا ساقی، سید علی ساقی) نمیدونم چرا اینهمه اسم، ولی بسیار از مطالب شما استفاده میکنم. از زحماتی که میکشید و خط به خط غزلیات را شرح میدهید سپاسگزارم. خدا حافظ و نگهدارت باشد.
مجید ع در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۶ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۴ - در ذم می:
وزن این شعر
مفاعیل مفاعیل فاعلن
است. البته مصراع اول را به وزن فعولن فعولن فعولن فعل نیز میتوان خواند
Sina در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۰:
در این رباعی، چهار متضاد هر کدام در یک مصراع وجود دارد 1- شادی و غم 2- مهربانی و ستمگری 3- کمال و پستی 4- کدری و شفافیت.
در آینه زنگ خورده، نمیشود چیزی را دید. بر عکس در جام جم، تمامی رموز عالم پیداست. هر انسانی هر دو تضاد را در نهاد خود دارد و میتواند این باشد یا آن.
شیدا خاتمی در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۵۵ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۴ - الحكایة و التمثیل:
در پایان متن لینک به حکایت بعدی نشان داده نشده و فقط حکایت و تمثیل پیشین هست.
nabavar در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۶ - پیش رفتن دقوقی رحمة الله علیه به امامت:
آنکه انسان دیگری را نجس و کثیف میداند، خللی در مغز دارد یا تعصبی نابجا در دین، اگرچه ملّای روم باشد
ظاهر کافر ملوث نیست زین
آن نجاست هست در اخلاق و دین
این نجاست بویش آید بیست گام
و آن نجاست بویش از ری تا بشام
بلک بویش آسمانها بر رود
بر دماغ حور و رضوان بر شود
اینچ میگویم به قدر فهم تست
مردم اندر حسرت فهم درست
nabavar در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۱۹ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۳۹:
گرامی احمد ترکان
ای گشته خجل پری و حور از رویت
حور و تشبیه درست است
حور و پری دلبران بهشت موعودند
هور به معنای خورشید است و تشبیه از ریشه ی شبیه می آید
تشبیح غلط است
nabavar در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۱۲ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۴۴:
گرامی احمد ترکان
و آن شب که مرا تو در کناری،
یا رب،
تا صبح قیامت نشود روز مباد
بیت را اشتباه خوانده ای ، یارب مربوط به مصرٰع دوم است و از خدا میخواهد که هرگز روز نشود تا در کنار یار بماند
علی و در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۶ - پیش رفتن دقوقی رحمة الله علیه به امامت:
در مصرع "اینچ می گویم به قدر فهم توست" منظور از "تو" کیست؟
علی کرمی در ۴ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۰ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۲:
خیام= زندگی= اغتنام فرصت و خوشباشی!
امّا شعری از م. امید :
" همه هیچ "
عمر با قافله ی شک و یقین می گذرد
خاطر انباشته از خاطره و قصّه و یاد
من بر اینم، تو بر آن، ژرف چو بینی همه هیچ
کودکانیم و به افسانه و افسونی شاد!
#علی_کرمی، مدرّس زبان و ادبیات فارسی(10اسفند1399_ قم)
حریم یار در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۲۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۷ - حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد: