گنجور

حاشیه‌ها

Mehrdad در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۱۳ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۲۶:

بیت ششم مصرع دوم دهان درست است اشتباه تایپ شده

افسانه چراغی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۱۳ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب بیست و نهم: در شوق نمودن معشوق » شمارهٔ ۴۹:

بر: کنار

بوک: بوکه، بود که، باشد که، امید است که

تا بوک: بدان امید که

افسانه چراغی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۰۷ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۳۱:

فروخت مخفف افروخت

سرجمله کنایه از خلاصه و گزیده

افسانه چراغی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۰۳ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب پنجاهم: در ختم كتاب » شمارهٔ ۲۹:

بنیوشد: بشنود

از مصدر نیوشیدن به معنی شنیدن

نیوشا از همین مصدر است یعنی شنوا

علی ... در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۱۳ در پاسخ به اهورا دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:

یعنی دلاوری،مرام،مردانگی 

رضا س در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۸:

سه چهار بیت از ابیات این غزل به سبک خواجو گفته شده‌اند که معانی دیریاب دارند و با نگاه اول و آسان معنی نمی‌شوند. در مورد ابیات ۵ و ۶ این غزل چند نکته داشتم:

نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد

مگر از مردمک دیده مدادی طلبیم

مداد در قدیم بیشتر به معنای جوهرِسیاه و مرکب و سیاهی به کار برده میشده. این بیت از خواجو رو ببینید:

«گهی که شرح فرافت کنم بدیده سواد/

شود سیاهی چشمم روان به جای مداد»

معنی بیت حافظ هم به نظر من اینه:

دیدن خال تو(یا رسیدن به وصال تو) به آسانی و راحت به چشم (یا دست) نمی‌آید، مگر اینکه انقدر اشک بریزیم که سیاهی چشم تغییر رنگ دهد. کلمه‌ی لوح در مصرع اول رو اگه به جای سفیدی چشم بگیریم، مداد هم سیاهی چشم رو تداعی می‌کنه. ضمن اینکه لوح(در اینجا سفیدی چشم)، بصر، مردمک، دیده، مداد(در اینجا سیاهی چشم) همه به دیدن و چشم اشاره دارند.

****

عشوه‌ای از لب شیرین تو دل خواست به جان

به شکرخنده لبت گفت مزادی طلبیم

مزادی به معنی بیشتر و زیادتر و همینطور مزایده و حراج هم هست.  دو جور میشه برداشت کرد:

۱- دل من عشوه یا بوسه‌ای از لب معشوق خواست و در ازایش حاضر بود جان خود را تقدیم کند که معشوق خنده‌ای کرد و گفت باید بیشتر پرداخت کنی و جان تو ارزش چندانی در ازای لب من ندارد.

۲- دل من با تمام وجود و جان خود خواهان لب معشوق شد که به شوخی جواب شنید که هرچقدر هم که از دل و جان خواهان باشی ولی افراد دیگری هم در نوبت هستند و حاضرند بیشتر هزینه کنند و باید در حراج و مزایده شرکت کنی!

محسن برازنسکی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۰۳ در پاسخ به سعید محمودی دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

چی میزنی هفته خودتی خدایی به سمت بالا میره پس به آسمان میزنه؟

میگه به آسمان بورو و به ری مشتی بکوب در ادامه هم ری رو تکرار می‌کنه ضمن اینکه برای خطاب قرار دادن آسمان از کلمه وی استفاده نمیشه 

 

 

 

افسانه چراغی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۵۲ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن » شمارهٔ ۷:

متاسفانه در حاشیه‌ها استفاده از "مانا" به جای "معنی" زیاد شده و این درست نیست. 

افسانه چراغی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۴۰ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۳۵:

دَیّار به معنی شخص، کس، فرد

سعید محمودی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۲۸ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

کلمه وی صحیح است و دماوند بعنوان خشم زمین در حال رویارویی با آسمان است که نماد فلک و گردون هست که به زمین و زمینی ها ستم کرده.

البته ری در ابیات بعدی آمده که نشان سفلگی اهل آن دیار و در آنزمان است. که ظاهرا کنون هم برخی از آنها، با آسمان ریسمان بافتن سعی در تغییر معنی شعر برای نهادن واژه ری، بجای وی که درست است دارند.

سعید محمودی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۲۱ در پاسخ به سعدی جان دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

اتفاقا وی صحیح است. اصلا دماوند به ری ربطی ندارد. اتفاقا پایتخت نشین ها با تحریف در حال حذف واقعیتها هستند.‌از جمله نامگزاری شهری بنام دماوند در استان تهران که اصلا ربطی به قله دماوند ندارد. یا تحریف کتاب دوم دبستان که امکنه شهرها را با نام منطقه جغرافیایی آورده ولی به دماوند که رسیده خالی گذاشته تا بعدا کارش را تکمیل کرده و از آن تهران بنامد

یعنی عکس بیستون هست نوشته بیستون کرمانشاه

عکس سی و سه پل گذاشته و نوشته سی و سه پل اصفهان

عکس دماوند گذاشته و هیچی ننوشته. باید مینوشته دماوند آمل یا دماوند تهران

همچنین در اخبار شبکه تهران، عکس دماوند را نشان میدهد که ربطی به این شهر ندارد.

یا با پول ملت، در تهران پوسترهای دماوند و مناطق زیبایش میزند و مینویسد تهران!

سعید محمودی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۱۴ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

ری که بدون مشت هم و با یک فوت هم خراب میشود. دماوند که نماد پهلوانی مازندران و آمل و دیار پهلوان خیز شمال است در قصیده چون پهلوانی به مبارزه با آسمان و گردون و فلک فرا خوانده شده.

سعید محمودی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۱۲ در پاسخ به کوکب دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

ری اشتباه هست و استدلال شما نابجاست. اگر رشته مشت زنی را بدانید مشت را میشود از زیر یا از پهلو هم زد. ولی چون گردون به زمین ستم کرده، دماوند چون مشتی خواهان انتقام از فلک هست و وی درست است

افسانه چراغی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹:

واشوقاه واژه‌ای است برای بیان آرزومندی و اشتیاق. 

شوق و آرزوی دیدن یوسف در کنعان.

سعید محمودی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۱۰ در پاسخ به مينا دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

همان وی درست است. چون دماوند بسمت بالا میره و مشت به آسمان میزنه. به ری هیچ ربطی نداره. 

مسعود هوشمندی حقوقدان در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

سلام اولین نظراتم را در پیامها بررسی کردم مربوط به اسفند ۹۸ است

البته حافظ در این غزل دارد هفت شهر عشق را یکجا درس میدهد او راه ورسم مریدی و مرادی و چگونگی طی طریق و انچه سختی و صعوبت این مسیر است را بیان نموده ودل بریدن را کلید همه آنها معرفی میکند

دع الدنیا در پایانی ترین مصرع راه حل عبور از مشکلها در اولین بیت است و گردانیدن کاس هم تفکر و تدبر است 

هرچند شان نزول این غزل را نمیتوان دقیقا گفت کدام موضوع قرآنی است ولی اساس کار حافظ در این غزل خرق اجماع است که برای سالک کار سختی است وباید به آن تن دهد و کنار گذاشتن عادتهای پیشینه ولو اینکه سجاده مطهر را به می الوده کردن است و بصورت ششدانگ در اختیار و بفرمان معشوق بودن است دقیقا مانند شیخ صنعان که خودش ولی فقیه بود ولی دل به دختر ترسا داد و برای اثبات عشق شراب خورد و قران را پاره کرد و خنزیر بانی هم کرد.

بطور کلی حتی آوردن شعر یزید هم ممکن است در راستای همین خرق اجماع باشد

مسعود هوشمندی حقوقدان در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:

جناب هادی ارشدی عزیز 

درود

اینجا دیر مغان کشور ایران است 

یارحضرت  محمد است وقدح هم استعاره است از قران حافظ علاقه اش و تخلصش به قران است در هیچ شعری از اشعار او نیست که مطلبی از قران بیان نشده باشد  

 

سعدی جان در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۳۱ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

کلمه ری صحیح است 

ولی متاسفانه بعضیا حتی با نفوذ در کتب درسی 

واژه ری را به وی تغییر داده اند

Teddy در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۰۵:۰۵ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷۰:

این رباعی در مجموعه شعری از خیام مکتوب به قرن ۱۸ آمده.

کوروش در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۲۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۰۲:۴۳ در پاسخ به کمال داودوند دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۶:

جدی ؟ حتما خیلی دوران سختی رو گذروندید تا تونستید همچین نتیجه گیری طاقت فرسایی رو بدست بیارید

مسجود جمع سجده است  !!!!!

و منم یه نکته اضافه کنم 

مسجد هم جمع مسجود است .

۱
۱۳۲۳
۱۳۲۴
۱۳۲۵
۱۳۲۶
۱۳۲۷
۵۴۶۱