مهرگان امسال شغل روزه دارد پیش در
خواجه از آتش پرستی توبه داد او را مگر
خواجه سید وزیر شاه ایران بوعلی
قبله احرار و پشت لشکر و روی گهر
تیغ را میر جلیل و خامه را خواجه بزرگ
یافته میراث میری و بزرگی از پدر
او به مغرب، کار سلطان را به مشرق ساخته
نیک بنگر چون بدو باشد کفایت را گذر
شغل سلطان پیش و طمع از مال او برداشته
کس بدینسان شغل هرگز می نیارد برد سر
گیتی اندر دست او و زمال گیتی دست پاک
آینچنین اندر جهان هرگز کجابد جز عمر
صدر دیوان وزارت خواجه را دیگر بدید
خواجه رابیناد و جز خواجه مبینادا دگر
ملک سلطانرا به عدل و داد خویش آراسته ست
چون مشاطه نو عروسانرا به گوناگون گهر
کس نداند گفت کو از کس بدانگی طمع کرد
با چنین فرمان و چندین شغل و چندین دردسر
لاجرم ملک و ولایت خرم و آباد گشت
خرم و آباد گردد ملک از عدل و نظر
من قیاس از سیستان آرم که آن شهر منست
وز پی خویشان ز شهر خویشتن دارم خبر
شهر من شهر بزرگست و زمین نامدار
مردمان شهر من در شیر مردی نامور
تا خلف را خسرو ایران از آنجابرگرفت
در ستم بودند و در بیداد هر بیدادگر
برکشیدند از زمین باغشان سرو و سمن
باز کردنداز سرای و کاخشان دیوار و در
هر سرایی کان نکوتر بودو زان خوشتر نبود
همچو شارستان قوم لوط شد زیر و زبر
کدخدایانشان خریده خانه ها بگذاشتند
زن ز شوی خویش دور افتاد و فرزند از پدر
برشه ایران حدیث سیستان پوشیده ماند
سالها بودند مسکین از غم و درخون جگر
چون شه مشرق وزارت را بخواجه باز داد
بیشتر شغلی گرفت از شغل خواجه، بیشتر
عالمانرا بازخواند و مردمانرا بار داد
شوی با زن گشت و زن با شوی و مادر با پسر
خانه ها آباد گشت و کاخها بر پای شد
با خضر شد بار دیگر باغهای بی خضر
روزگار سیستانرا بانکویی عدل او
باز نشناسم همی از روزگار زال زر
از ولایتهای سلطان سیستان بر گوشه ایست
نیست از انصاف او، از عدل او نابهره ور
شهرها بسیار دارد خواجه در زیر قلم
تو بهر شهری کنون هم زین قیاس اندر نگر
ایزد او را جاودانی دولت و نعمت دهاد
تا بدان دو بربد اندیشان همی یابد ظفر
روز او فرخنده باد و روزه اش پذرفته باد
وین خجسته مهرگان از روزها فرخنده تر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به ستایش خواجه سید وزیر شاه ایران، بوعلی میپردازد و او را به عنوان فردی با تدبیر و عدل معرفی میکند. خواجه با مدیریتی کارآمد، نه تنها شغل خود را با موفقیت بر عهده گرفته، بلکه در مشکلات و دردسرهای royal تاریخ نیز عدالت و نظم را برقرار کرده است. همچنین به وضعیت شهر سیستان اشاره میشود که در دوران ظلم و ستم زیان دیده بود و حالا با عدالت خواجه به آبادانی و خوشی دست یافته است. شاعر او را ستایش کرده و برایش دعا میکند که در روز مهرگان، روزش خوش و فرخنده باشد.
هوش مصنوعی: در مهرگان امسال، به خاطر روزهداری، در حضور صاحبخانه از پرستش آتش پشیمان شد.
هوش مصنوعی: سید، وزیر شاه ایران، همانند بوعلی، الگوی بزرگان و پشتیبان سپاه و نماد زیبایی و ارزشها است.
هوش مصنوعی: تیغ را میرزای جلیل و قلم را خواجهای بزرگ به ارث برده و میراث رهبری و بزرگی را از پدر دریافت کرده است.
هوش مصنوعی: به او که در غرب است، توجه کن و ببین که چگونه کار سلطان در شرق به خوبی انجام شده است، چون اگر او باشد، به خوبی میتواند از پس کارها برآید.
هوش مصنوعی: سلطان مشغلهای دارد و هیچکس به خاطر مال او طمع نمیورزد. چنین شغلی هرگز برای کسی به خوبی و آسانی حاصل نمیشود.
هوش مصنوعی: جهان در اختیار او است و هیچ چیز از جهان نمیتواند دست او را آلوده کند. در این دنیا، تنها چیزی که به انسان داده شده، عمر است و جز آن هیچ چیز دیگری به او تعلق ندارد.
هوش مصنوعی: وزیر در صدر دیوان خود به دیگری نگاه کرد و گفت: «جز خواجه، هیچ کس دیگری را نبینید.»
هوش مصنوعی: سلطان، کشور را با انصاف و عدالت خود زیبا کرده است، همانطور که آرایشگر، عروسهای نو را با زیورآلات مختلف زینت میدهد.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند که چه کسی از دیگران انتظار داشت که با وجود این همه مسئولیت و مشکلات، به او اعتماد کند یا به کمک او بیاید.
هوش مصنوعی: به این ترتیب، سرزمین و حکومت به لطف عدالت و توجه، خوشبخت و آباد خواهد شد و روز به روز در رونق و پیشرفت قرار خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: من از سیستان مثال میزنم، زیرا آنجا شهر من است و از خویشانم که در شهر خودم زندگی میکنند، خبر دارم.
هوش مصنوعی: شهر من، شهری است پهناور و معروف، و مردم این شهر به شجاعت و دلیری خود شناخته شدهاند.
هوش مصنوعی: خسرو ایران با سختی و ظلم، از آنجا به این سرنوشت دامن زد و بر کسانی که در ستم بودند، به نام بیدادگری، سلطه یافت.
هوش مصنوعی: باغ و درختانشان را از زمین بیرون آوردند و دیوارها و درهای کاخ و خانههایشان را شکستند.
هوش مصنوعی: هرکجا که زیبایی و خوبی بیشتر باشد، خوشی و شادابی در آن کمتر نیست؛ همانطور که شهر قوم لوط به خاطر گناهانشان درهمریخت و خراب شد.
هوش مصنوعی: کدخدایان با ثروت خود خانهها را خریدند و به این ترتیب زنها از شوهرانشان جدا شدند و فرزندان از پدرانشان دور افتادند.
هوش مصنوعی: در سرزمین ایران، داستان سیستان برای سالها پنهان مانده بود و مردمان آن جا در غم و اندوه زندگی میکردند و دلشان از درد میسوخت.
هوش مصنوعی: وقتی که شاه مشرق منصب وزارت را به خواجه بازگرداند، خواجه مشغولیتهای بیشتری را نسبت به قبل کسب کرد.
هوش مصنوعی: علمای راستین نظرات خود را مجدداً بررسی کردند و مردم را آموزش دادند. شوهری با همسرش زندگی کرد و زن نیز با همسرش و مادر با فرزندش در آرامش بودند.
هوش مصنوعی: خانهها آباد شد و کاخها ریشه دوانید. بار دیگر باغهای سبز و خرمی با وجود خضر (نشان زندگی و سرسبزی) جان تازهای گرفتند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به تفاوت میان دوران سیستان و دوران زال اشاره میکند. او میگوید که روزگار سیستان را به خاطر عدالت وی نمیشناسد و تمایز آن را از دوره زال، که نماد قدرت و ثروت است، تشخیص نمیدهد. به عبارت دیگر، او به اهمیت عدالت در زندگی و تاریخ اشاره دارد و این که در زندگی، عدالت باید بر ثروت و قدرت غلبه کند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که از سرزمینهای تحت فرمان سلطان سیستان، هیچ نشانهای از انصاف و عدالت او در آنجا به چشم نمیخورد و مردم آنجا از این ویژگیها بیبهرهاند.
هوش مصنوعی: خواجه در زیر قلم خود شهرهای زیادی دارد؛ اکنون با همین معیار، به هر یک از این شهرها توجه کن.
هوش مصنوعی: خداوند به او زندگی جاودان و نعمتهای بیپایان عطا کند تا بدین وسیله، افکار منفی دشمنانش را مغلوب و شکست دهد.
هوش مصنوعی: روز او مبارک باشد و روزهاش پذیرفتهشده، و این جشن مهرگان از همه روزها خوشتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عارضش را جامه پوشیدست نیکویی و فر
جامه ای کش ابره از مشکت وز آتش آستر
طرفه باشد مشک پیوسته بآتش ماه و سال
و آتشی کو مشک را هرگز نسوزد طرفه تر
چون تواند دل برون آمد ز بند حلقه هاش
[...]
بر گرفت از روی دریا ابر فروردین سفر
ز آسمان بر بوستان بارید مروارید تر
گه بروی بوستان اندر کشد پیروزه لوح
گه به روی آسمان اندر کشد سیمین سپر
هر زمانی بوستان را خلعتی پوشد جدا
[...]
اصل نفع و ضر و مایهٔ خوب و زشت و خیر و شر
نیست سوی مرد دانا در دو عالم جز بشر
اصل شر است این حشر کز بوالبشر زاد و فساد
جز فساد و شر هرگز کی بود کار حشر؟
خیر و شر آن جهان از بهر او شد ساخته
[...]
ابر سیمابی اگر سیماب ریزد بر کمر
دود سیماب از کمر ناگاه بنماید اثر
ور ز سرما آبدان قارورۀ شامی شدست
باز بگدازد همی قاروره را قاروره گر
ور سیاه و خشک شد بادام تر ، بیباک نیست
[...]
مابَقی فی النّاسِ حُرٌّ
لاٰوَلاٰفی الْجِنّ حُرٌّ
قَدْمَضیٰحُرُّ الْفَریَقیْنِ
فُحُلْو اُلْعَیْشِ مُرٌّ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.