در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها میرزاده عشقی مصرع یا بیتی از حافظ را عیناً نقل قول کرده است:
-
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۲۸ - عشق وطن :: حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۲
میرزاده عشقی (بیت ۱۰): «عشقت نه سرسری است که از سر به در شود» - «مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم »
حافظ (بیت ۱): عشقت نه سرسریست که از دل به در شود - مهرت نه عارضیست که جای دگر شود
-
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۲۸ - عشق وطن :: حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۲
میرزاده عشقی (بیت ۱۱): «عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم » - «با شیر اندرون شد و با جان به در کنم »
حافظ (بیت ۲): عشق تو در درونم و مهر تو در دلم - با شیر اندر آمد و با جان به در شود
-
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۳۱ - ماه دندانطلا :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲
میرزاده عشقی (بیت ۱۱): «عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده - بازگردد یا برآید» گو چه فرمان شماست؟
حافظ (بیت ۲): عزم دیدار تو دارد جانِ بر لب آمده - باز گردد یا برآید؟ چیست فرمان شما؟
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » سرگذشت تأثرآور شاعر:در منتهاالیه خیابان، بود پدید - تهران برون شهر، خرابه یکی بنای
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۹:جای حضور و گلشن امن است این سرای - زین در به شادمانی و عیش و طرب در آی
-
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۱۲ - چکامه جنگ: شکایت از مهاجرین و پیش آمدهای ایام مهاجرت:نوع بشر سلاله قابیل جابری: - آموخت از نیاش، به جای برادری
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:خوش کرد یاوری فلکت روز داوری - تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری
-
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۱۵ - بی اعتنائی به فلک:در هفت آسمانم الا یک ستاره نیست - نامی ز من به پرسنل این اداره نیست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲:راهی است راهِ عشق که هیچش کناره نیست - آن جا جز آن که جان بسپارند، چاره نیست
-
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۲۵ - زبان سرخ:مگو که غنچه چرا چاکچاک و دل خون است؟ - که این نمایشی از زخم قلب مجنون است!
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است - ببین که در طلبت حالِ مَردُمان چون است
-
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - در ذم ناصر ندامانی:آنکو نموده است: استیضاح از جهان - اکنون ز وی کنند، ستیضاح ابلهان
حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح شاه شجاع:شد عرصهٔ زمین چو بساط ارم جوان - از پرتو سعادت شاه جهانستان
-
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲ - آهن پرنده!:در قرن بیستم بشود، آدمی سوار - بر آهنی پرنده، دل آکنده از بخار
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:عید است و آخِرِ گُل و یاران در انتظار - ساقی به رویِ شاه ببین ماه و مِی بیار
-
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۹ - شعر و شکر:عامیان شعر تو با شکر، برابر میکنند - عارفان زین وهم باطل، خاک بر سر میکنند
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند - چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند!
-
میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۳ - تعریف منظره زیبای سحرگاهی مدا:بیا ای صبح نوروزی، نظر کن منظر ما را - ز دامان «مدا» بنگر فضایی بس مصفا را
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:اگر آن تُرکِ شیرازی به دست آرَد دلِ ما را - به خال هِندویَش بَخشَم سَمَرقند و بُخارا را