گنجور

 
ابن حسام خوسفی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «ماییم و هزار گونه خودکامی خویش» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ش» است.

حرف آخر قافیه

ب
ت
چ
د
ر
ز
س
ش
غ
گ
ل
م
ن
و
ه
ی

رباعی شماره ۱: قاضی پسرش در رمضان خورد شراب

رباعی شماره ۲: ای خلعت فاستقم ببالای تو راست

رباعی شماره ۳: بالای خوشت به سرو می ماند راست

رباعی شماره ۴: در خانه تو مزاج مرزنگوش است

رباعی شماره ۵: اسرار غم عشق بگنجینه ماست

رباعی شماره ۶: آن رفته ز چشم و مانده در دل چونست

رباعی شماره ۷: عنبر اثری ز فضله خامه توست

رباعی شماره ۸: خوش وقت بهار و سبزه و دامن کشت

رباعی شماره ۹: ایام نشاط و شادمانی بگذشت

رباعی شماره ۱۰: فریاد که آن یار پسندیده برفت

رباعی شماره ۱۱: زادی که ره دراز می باید رفت

رباعی شماره ۱۲: دائم ز ولایت ولی خواهم گفت

رباعی شماره ۱۳: بلبل ز پی گل غزلی تر می گفت

رباعی شماره ۱۴: در خانه خود به کمترین مایه قوت

رباعی شماره ۱۵: ای کعبه مقصود دل من کویت

رباعی شماره ۱۶: ای هزل تمام هیچ و هازل همه هیچ

رباعی شماره ۱۷: تیر تو هلاکت بداندیش تو باد

رباعی شماره ۱۸: لاله زدم باد صبا می خندد

رباعی شماره ۱۹: لاله به کرشمه بر چمن می خندد

رباعی شماره ۲۰: صافی جهان چو نیست می ساز به درد

رباعی شماره ۲۱: نوک قلمت که مشک از او می بارد

رباعی شماره ۲۲: ز آن درد که آن دیده روشن دارد

رباعی شماره ۲۳: لطفت همه کارهای او نیکو کرد

رباعی شماره ۲۴: در شست تو چون کمان خمیدن گیرد

رباعی شماره ۲۵: اغیار چو از میان کناری گیرد

رباعی شماره ۲۶: ایام گل است و ابر نم می ریزد

رباعی شماره ۲۷: مشک از سر زلف آن صنم می ریزد

رباعی شماره ۲۸: خوی از سر زلف آن صنم می ریزد

رباعی شماره ۲۹: شب نیست که آهم به ثریا نرسد

رباعی شماره ۳۰: بیچاره حسود بی بصر خواهد شد

رباعی شماره ۳۱: چون خواجه نظام در چنان محرم شد

رباعی شماره ۳۲: چون لاله و سبزه باهم آمیخته شد

رباعی شماره ۳۳: چشم سیهت که فتنه خواب آمد

رباعی شماره ۳۴: گرچه به قلم کام بسی دانی راند

رباعی شماره ۳۵: آنکس که طریق مدح و ذم می داند

رباعی شماره ۳۶: تا عارض چون آتشت افروخته اند

رباعی شماره ۳۷: جانهای رسل براس و عین آمده اند

رباعی شماره ۳۸: آنها که شراب را حکیمانه خورند

رباعی شماره ۳۹: با قد تو سرو سرفرازی نکند

رباعی شماره ۴۰: آن کس که عمل به جز مجازی نکند

رباعی شماره ۴۱: خواهی که به کام دشمنانت نکنند

رباعی شماره ۴۲: ای در گران مایه دریای وجود

رباعی شماره ۴۳: بر عارض چون گل تو سنبل بدمید

رباعی شماره ۴۴: آن پیر که جنبشی ازو می آید

رباعی شماره ۴۵: تیر تو چو شست کابلی بگشاید

رباعی شماره ۴۶: آن سنبل تر چو بر لب آب آید

رباعی شماره ۴۷: تیر دگران اگر زره بگشاید

رباعی شماره ۴۸: یا بوی تو از باد صبا می آید

رباعی شماره ۴۹: این باد معنبر ز کجا می آید

رباعی شماره ۵۰: گویند همایی به هوا می آید

رباعی شماره ۵۱: ابر آمد و بر روی هوا می گرید

رباعی شماره ۵۲: با نغمه داوود کمانچه نزنید

رباعی شماره ۵۳: ای دست نشان قلمت لؤلؤ تر

رباعی شماره ۵۴: ای دست امید ما به لطف تو دراز

رباعی شماره ۵۵: گر پیر شدم دلم جوانست هنوز

رباعی شماره ۵۶: ای باد نشان کوی دلدار بپرس

رباعی شماره ۵۷: بیداری شبهای من از اختر پرس

رباعی شماره ۵۸: ماییم و هزار گونه خودکامی خویش

رباعی شماره ۵۹: بنشست به ناز سرو در دامن باغ

رباعی شماره ۶۰: سرو آمد و بنشست به رعنایی باغ

رباعی شماره ۶۱: ای ماه گرفته روی آن ماه دریغ

رباعی شماره ۶۲: هر چند که یار پارسا باشد گرگ

رباعی شماره ۶۳: در مانده به چنگ شیر و دندان پلنگ

رباعی شماره ۶۴: نور تو که در سینه نهان بد چو هلال

رباعی شماره ۶۵: ای قطره ز دریا برسیدی به کمال

رباعی شماره ۶۶: آنها که ببسته اند چون رشته طبل

رباعی شماره ۶۷: بلبل بنشست باز بر منبر گل

رباعی شماره ۶۸: بشکفت شکوفه باز چون خرمن گل

رباعی شماره ۶۹: تیسیر ز فسر سخنت یافت نظام

رباعی شماره ۷۰: بدخواه تو صد بلا کشیده چو قلم

رباعی شماره ۷۱: تا نرگس یار لاله گون می بینم

رباعی شماره ۷۲: از خرمن جود خوشه ای می خواهم

رباعی شماره ۷۳: ماییم که بی هیچ غمی دم نزنیم

رباعی شماره ۷۴: گر موی تو را مشک خطا می گویم

رباعی شماره ۷۵: تا من صفت عارض او می گویم

رباعی شماره ۷۶: از خاک جهان به زرق رستن نتوان

رباعی شماره ۷۷: اکنون که وداع می کنی مسکین من

رباعی شماره ۷۸: خود نیست کسی دگر تبهکار چو من

رباعی شماره ۷۹: ای روضه برون آی رسول ثقلین

رباعی شماره ۸۰: جانیست مرا و نیست اندر خور تو

رباعی شماره ۸۱: ای قامت دلکش تو سرمایه سرو

رباعی شماره ۸۲: ای روضه بگو ابوالبشر آدم کو

رباعی شماره ۸۳: در دست و دوا هست طبیب من کو؟

رباعی شماره ۸۴: اکنون که نماند مایه حشمت و جاه

رباعی شماره ۸۵: چون خامه تو سیاه سازد جامه

رباعی شماره ۸۶: ای خواجه چه گویم چو نیی فرزانه

رباعی شماره ۸۷: از چار بلا که دور باد از خانه

رباعی شماره ۸۸: از نشو و سحاب شد زمین سبزه نمای

رباعی شماره ۸۹: ای مرگ چه گویم که چه‌ها ساخته‌ای

رباعی شماره ۹۰: ای صبح ندانم که چه در یافته ای

رباعی شماره ۹۱: نازکتر از آبی تو نه از آب و گلی

رباعی شماره ۹۲: ای روشنی دیده بینا چونی

رباعی شماره ۹۳: ای احمد دلخسته تو با ما چونی

رباعی شماره ۹۴: ای جان اثری ز مظهر خاک بجوی

رباعی شماره ۹۵: گرچه به تصور از خود آگاه شوی

رباعی شماره ۹۶: گر تیر به جانب فلک بگشایی

رباعی شماره ۹۷: ای باد صبا غالیه سا می آیی

رباعی شماره ۹۸: در دست مرض گرچه زبون می آیی

رباعی شماره ۹۹: ای ابر پر آب بر هوا می پویی

رباعی شماره ۱۰۰: ای روشنی دیده بینا که تویی

sunny dark_mode