گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابوسعید ابوالخیر

ای غم که حجاب صبر بشکافته‌ای

بی تابی من دیده و برتافته‌ای

شب تیره و یار دور و کس مونس نه

ای هجر بکش که بی‌کسم یافته‌ای

مولانا

تو می‌خندی بهانه‌ای یافته‌ای

در خانهٔ خود دام و دغل بافته‌ای

ای چشم فراز کرده چون مظلومان

در حیله و مکر موی بشکافته‌ای

ناصر بخارایی

ای غم همه سوی من عنان تافته‌ای

مانا که مرا زبون ترک یافته‌ای

آن روز مرا دو چشم تر سرخ نمود

بر خود که گلیم من سیه بافته‌ای

جامی

ای آنکه به بر و بحر بشتافته ای

ور کوه رسیده پیش بشکافته ای

پرسم خبری بهر خدا راست بگوی

کز گمشده من چه خبر یافته ای

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه