گنجور

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲

 

دلا اگر نفسی می‌زنی به صدق و صفا

به جان بکوش که باشی غلام اهل وفا

بهر قبیله چه گردی اگر تو مجنونی

بیا و قبله گزین از قبیله لیلا

چو تشنه لب به بیابان هلاک خواهی شد

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴

 

دوای درد دل خسته ام بکن یارا

بیا که نیست مرا بی تو زیستن یارا

ز جستجوی تو یارا روان همیسازم

ز چشمه های دو دیده هزار دریا را

جماعتی که بکوی تو راه مییابند

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰

 

بصدر صفحه دولت کجا رسد اصحاب

اگر دری نگشاید مفتح الابواب

عزیز من بادب باش تا صفا یابی

از آنکه هست تصوف بجملگی آداب

زدند قافله راه عشق کوس سفر

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۷

 

کدام جان گرامی که مبتلای تو نیست

کدام طایر قدسی که در هوای تو نیست

کدام سر نه سراسیمه است در قدمت

کدام دل هدف ناوک بلای تو نیست

ز دل چسود مرا گر ز عشق خون نشود

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۸

 

به یک لطیفه که دوشینه ذوالجلال انگیخت

میان ما و تو بنگر که چون وصال انگیخت

چه لطف بود که دور سپهر از سر مهر

میان مشتری و ماه اتصال انگیخت

هزار طایر جان را شکار کرد رخت

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۰

 

کنون که کشور خوبی بنام تست ای دوست

بیا که دیده روشن بنام تست ای دوست

سخن بگوی از آن پسته شکر افشان شو

که قوت طوطی روحم کلام تست ای دوست

مرا چه زهره که لاف از غلامی تو زنم

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۲

 

مرا چو کعبه دولت حریم خانه اوست

براستان که سر من بر آستانه اوست

اگر چه محض گناهم امیدواری من

بفیض شامل الطاف بی کرانه اوست

هزار طایر قدسی باختیار چو من

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۳

 

بیا که جان من از داغ انتظار بسوخت

دلم ز آتش هجرانت ای نگار بسوخت

قرار و صبر و دل و عقل بود مونس من

کنون ز آتش شوق تو هر چهار بسوخت

بحال من منگر زانکه خاطرت سوزد

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۷

 

اگر برد سوی دارالقرار ما را دوست

دلم قرار نگیرد در او مگر با دوست

مرا نه ملک جهان باید و نه باغ جنان

که نیست از دو جهانم مراد الا دوست

چنان بجان من آمیخت دوست از سر لطف

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۹

 

کدام دل که گرفتار و مبتلای تو نیست

کدام سر که سراسیمه هوای تو نیست

کدام طایر قدسی نشد گرفتارت

کدام جان گرامی که آن فدای تو نیست

کدام سینه نشد آستان درد و غمت

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۰

 

بقای عمر در این خاکدان فانی نیست

جهان پر از غم و امید شادمانی نیست

گل مراد از این آب و گل چه میجوئی

که در ریاض جهان بوی کامرانی نیست

برای صحبت یاران مهربان کریم

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۴

 

چو اهل دل بطواف تو عزم ره سازند

براق عشق ز میدان جان برون تازند

چو بر بساط نشینند پاکبازانت

بضربه ای دو جهان را تمام دربازند

ببوی چون تو گلی بلبلان چو سرمستند

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۵

 

چو عاشقان حرم کعبه لقا جویند

قدم چو سست شود در رهش بسر پویند

برای غسل که در طوف کعبه مسکون است

وجود خویش بخوناب دیده ها شویند

ببوی دوست چو احرام صدق بربندند

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۵

 

مرا ز مدرسه عشقت بخانقاه کشید

بصدر صفه دولت ز پایگاه کشید

حدیث آتش عشقم مگر رسید به نی

که نی ز سوز درون صد هزار آه کشید

دلم چو پای ارادت نهاد در ره عشق

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۷

 

نگار من چو بلعل شکر نثار آید

غذای طوطی طبعم سخن گذار آید

دیار دل که خرابست بی شهنشه خویش

بشهریار رسد چون بشهریار آید

شهان پیاده شوند و نهند رخ بر خاک

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۸

 

دلم هوای چنان سرو نازنین دارد

که مشگ سوده بر اطراف یاسمین دارد

ز مهر زهره جبینی شدم ستاره فشان

که داغ بندگیش ماه بر جبین دارد

هزار عاقل فرزانه گشت دیوانه

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۹

 

صبا رسید در او بوی یار نیست چه سود

نسیم سنبل آن گلعذار نیست چه سود

هزارگونه گل اندر بهار گرچه شکفت

چو بوی از گل من در بهار نیست چه سود

مراست از دو جهان اختیار یار ولیک

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۳

 

عجب که درد مرا هیچکس دوا سازد

مگر که چاره بیچارگان خدا سازد

دلم بدرد و بلا انس کرده است چنانک

ز عافیت بگریزد بابتلا سازد

بکیش عشق دلش زنده ابد باشد

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۶

 

نگار سرو قد گلعذار من آمد

قرار جان و دل بیقرار من آمد

مرا ز طعنه خلق و ز جور دور فلک

چه غم کنون که بت غمگسار من آمد

مهی که از بر من رفته بود چندی وقت

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۷

 

کسی که شیفته روی آن صنم باشد

ز طعن و سرزنش دشمنش چه غم باشد

برای دیدن دیدار دوست از دشمن

توان کشیدن اگر صد هزار الم باشد

بهیچ رو ز در او نمیروم باری

[...]

حسین خوارزمی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode