مرا ز مدرسه عشقت بخانقاه کشید
بصدر صفه دولت ز پایگاه کشید
حدیث آتش عشقم مگر رسید به نی
که نی ز سوز درون صد هزار آه کشید
دلم چو پای ارادت نهاد در ره عشق
نخست دست تمنا ز مال و جاه کشید
کسی که بدرقه اش عشق شد بکعبه وصل
نه خوف بادیه دید و نه رنج راه کشید
شکست لشکر صبر و گریخت شحنه عقل
چو در دیار دلم عشق تو سپاه کشید
رخت بدعوی خونم نوشت خط آنگاه
دو ترک کافر سرمست را گواه کشید
تن نزار من زار شد هلاک از غم
که بار کوه نیارم به برگ کاه کشید
چه غم ز سرزنش یار و طعنه اغیار
مرا که سایه لطف تو در پناه کشید
اگر گناه بود سر بپایت افکندن
حسین دست نخواهد از این گناه کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر عشق و شور و شوق عمیق او به معشوق سخن میگوید. او از درد و رنجی که عشق به او میآورد سخن میکند و بیان میکند که عشق او را از مدرسه و دنیای مادّی به سوی یک معراج روحانی کشانده است. او به سوز و گداز درونی خود اشاره میکند و میگوید که باوجود دشواریها و مصائب، عشق او را از هر گونه ترس و مضیقهای دور کرده است. شاعر به جنگ میان صبر و عقل اشاره میکند که در برابر عشق شکست خوردهاند. او همچنین از سرزنشهای سایرین مبنی بر خطاهایش ابایی ندارد و خود را قربانی این عشق میداند. در نهایت، او به عشق خود وفادار میماند و حتی اگر گناهی باشد، از آن دست نخواهد کشید.
هوش مصنوعی: عشق تو مرا از مدرسه دور کرد و به خانقاه و جایگاههای عالی کشاند. محبت تو باعث شد تا از شرایط عادی و معمولی زندگی فاصله بگیرم و به جستجوی حقیقت و معنای عمیقتر بروم.
هوش مصنوعی: داستان عشق و آتش درون من را شاید نی آورد، چرا که نی به خاطر سوز درونش صدها هزار آه را از دلش بیرون میآورد.
هوش مصنوعی: دل من، مانند پای کسی که در مسیر عشق گام برداشته، ابتدا به طرف خواستهها و آرزوهایم از مال و مقام رو آورد.
هوش مصنوعی: کسی که عشق او را همراهی کرد، به مقصد وصال رسید و نه ترس از مسیر داشت و نه زحمت سفر را متحمل شد.
هوش مصنوعی: صبر مثل یک لشکر شکست خورد و عقل هم مثل سرداری که میگریزد، فرار کرد، چون عشق تو به سرزمین دلم حملهور شد.
هوش مصنوعی: لباس خونین من به شکایت و دعوی نوشته شد، سپس دو مرد کافر خوشحال به عنوان شاهد حاضر شدند.
هوش مصنوعی: جسم نحیف من از شدت غم زار و نزار شده و به قدری در فشار هستم که تحمل بار سنگینی مانند کوه را ندارم، حتی اگر به اندازهی یک برگ کاه باشد.
هوش مصنوعی: چه غمی دارم از سرزنش و طعنههای دیگران وقتی که سایه محبت تو بر من سایه افکنده است.
هوش مصنوعی: اگر گناه باشد که سر بر پای تو بگذارم، حسین هرگز از این کار دست نخواهد کشید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خط تو دایره ی مشک گرد ماه کشید
بر آفتاب سواد شب سیاه کشید
دلم به دعوی خون بر غزال چشمت را
سرشک سرخ و رخ زرد را گواه کشید
مقام شیفته حالان پناه طره ی تست
[...]
نقاب یوسف از آن روز همچو ماه کشید
نظر به صورت ماهش نمود و آه کشید
مصوّر آمد و روی تو را چو ماه کشید
قلم چو بر سر زُلفت رسید، آه کشید
چو دید چاه زنخدان دلفریب تو را
دوباره یوسف بیچاره را به چاه کشید
کمان ابروی ناز تو را به آن سختی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.