مرا چو کعبه دولت حریم خانه اوست
براستان که سر من بر آستانه اوست
اگر چه محض گناهم امیدواری من
بفیض شامل الطاف بی کرانه اوست
هزار طایر قدسی باختیار چو من
اسیر طره خال چو دام و دانه اوست
اگر چه نیست یکی ذره بی نشان رخش
هنوز دیده ما طالب نشانه اوست
بروز حشر نیاید بخویشتن آری
کسیکه مست و خراب از می شبانه اوست
کجاست مطرب ما تا نوای ساز کند
که رقص حالت عشاق از ترانه اوست
مسیح خسته دلان گوئیا نمیسازد
که خسته همچو من زار از زمانه اوست
اگر بکلبه احزان ما نهد تشریف
سزد که خانه این بنده بنده خانه اوست
بیا که طبع حسین از پی نثار آورد
از آن جواهر غیبی که در خزانه اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و ارادت عمیق شاعر به خداوند و پیامدهای آن در زندگیاش است. شاعر خود را همچون کعبهای میداند که خانه خداست و در آستانش قرار دارد. با وجود گناهانش، امیدش به رحمت و لطف الهی بیپایان است. او با استفاده از استعارههای مختلف، این حس نیاز و عشق به پروردگار را به تصویر میکشد و به دنبال نشانههایی از اوست. شاعر همچنین به کمبود حالتی مسحورکننده و عاشقانه در زمانهاش اشاره میکند و از می و عشق به عنوان وسایلی برای فراموشی غمهای خود یاد میکند. در نهایت، او از خدای خود میخواهد که در خانهاش، که خانه خداست، حضوری مقدس داشته باشد.
هوش مصنوعی: وجود من به حریم محبوبی میماند که همچون کعبه، مکان پرستش و آرامش است. من در برابر محبوبم خضوع و احترام دارم و سر نیازم را بر درگاه او میگذارم.
هوش مصنوعی: هرچند من به خاطر گناهانم مستحق عذاب و بیرحمی هستم، اما همچنان به لطف و مهربانی بیپایان او امیدوارم.
هوش مصنوعی: هزار پرنده آسمانی با اختیار خود، مانند من در دام و دانهای که به خاطر زیبایی موی خویش به وجود آمده، گرفتار شدهاند.
هوش مصنوعی: اگرچه ما نتوانستهایم نشانهای از زیبایی او پیدا کنیم، اما چشم ما همچنان به دنبالهی آن جمال میگردد.
هوش مصنوعی: روز قیامت برای کسی فرا نخواهد رسید که به مستی و خرابی ناشی از شراب شبانهاش غرق شده است.
هوش مصنوعی: کجاست نوازنده ما تا با نواختن سازش دلها را به رقص درآورد، چرا که حال و هوای عاشقان از آهنگ او نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: مسیحی که به دلهای خسته کمک میکند، به نظر نمیرسد که برای انسانهایی مثل من که از زمانه رنج میبرند، کاری انجام دهد.
هوش مصنوعی: اگر او به کلبهی اندوه ما وارد شود، شایسته است، زیرا این خانه متعلق به اوست و بندهاش در اینجا زندگی میکند.
هوش مصنوعی: بیا که روح حسین از دلش نثار میکند، از گنجینههای پنهانی که در اختیار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ورای ذروه ی افلاک آستانه اوست
ز مرغزار فرادیس آب و دانه اوست
مرا سری است که بر خاک آستانه اوست
چو تیر غمزه کشد جان و دل نشانه اوست
شب دراز چه پرسی که چیست حالت شمع؟
دلیل سوز دلش رنگ عاشقانه اوست
در این صحیفه نخواندم خط خطا، زانرو
[...]
خوشا دلی که به مهر وی و نشانه اوست
خوشا سری که سرانجامش آستانه اوست
به کشتنم ز چه رو دم به دم بهانه کند
چو کشتنم به حقیقت در آن بهانه اوست
ترا چه زانکه دل از درد و داغ او پرشد
[...]
زپا فتادهام و سر بر آستانه اوست
فسانه گشتهام و بر زبان فسانه اوست
گمان آنکه ز عشقم هنوز بیخبر است
مرا زهمرهی بیتکلّفانه اوست
به هر طرف که نمایم عزیمت رفتن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.