گنجور

 
حسین خوارزمی

کنون که کشور خوبی بنام تست ای دوست

بیا که دیده روشن بنام تست ای دوست

سخن بگوی از آن پسته شکر افشان شو

که قوت طوطی روحم کلام تست ای دوست

مرا چه زهره که لاف از غلامی تو زنم

منم غلام کسی کو غلام تست ای دوست

کشند اهل سلامت بکوی صد آفت

کمین کرشمه که وقت سلام تست ای دوست

درون روضه سهی پا بگل فرومانده

ز دست قامت خرم خرام تست ای دوست

کند دلم بر پیکان تیرت استقبال

بصد نیاز که پیک پیام تست ای دوست

ز دست حور ننوشد شراب کافوری

کسی که مست مدام از مدام تست ای دوست

روا مدار که دشمن بکام دل برسد

چو ملک عالم دلها بکام تست ای دوست

حسین از در ما چون نمیرود گفتی

کجا رود که گرفتار دام تست ای دوست