ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٧۵
من نخواهم خرید کبر کسی
کاولش نطفه ئی بود مذره
و آخرش جیفه ئی شود قذره
و او همه عمر حاصل عذره

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٧۶ - القطعه فی المشعله
ای زده صد طعنه شمع روی تو بر مشعله
آتش افتاده ز تاب عارضت در مشعله
تا نمییابد فلک پروانه از شمع رخت
بر نمیافروزد از خورشید خاور مشعله
از فروغ شمع رویت بزم میگیرد صفا
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٧٧
ابن یمین منم که بآیات بینات
در ملک نظم کرده ام اثبات داوری
در سخن برسته فضل ار بها کنم
گردد عطاردم بدل و دیده مشتری
گر آمدی نبی ز پس مصطفی بخلق
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٧٨
اگر من پنج روزی بالضروره
براه ناسزائی میزدم پی
مپندارید کان بود اختیاری
که هست اندر مثل آخر دوا کی
مرا خورشید دولت چون فروشد
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٧٩
الا ای نسیم صبا از ره لطف
گذر کن بخاک در شهریاری
که بوسد ز بهر شرف پای تختش
کجا باشد اندر جهان تاجداری
زمن عرضه کن اینسخن گر توانی
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨٠
الهی زبان مرا در سخن
روان دار پیوسته بر راستی
بمعنی بیارای چون ز اولم
به نیکوترین صورت آراستی
نگهدار اعمال ما را از آن
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨١
ای دل برو مقلد احکام شرع باش
کز یمن آن به عالم تحقیق وارسی
تقلید شرع نیز به تحقیق میکشد
این را مثال با تو بگویم به پارسی
معنی یکیست گرچه به صورت دو انداز آنک
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨٢
ایدل ز پی جهان چه پوئی
وز زحمت جسم و جان چه جوئی
گر خار بگیردت سر دست
بگذر ز گل ایفلان چه بوئی
رو دست تهی چو گربه می لیس
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨٣
اگرچه رزق مقسوم است میجوی
که خوش فرمود این معنی معزی
که یزدان رزق اگر بیسعی دادی
به مریم کی ندا کردی که هزی

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨۴
آخر کری کند که ز بهر دو روزه عمر
مغرور جاه و نعمت دنیا شود کسی
یا از برای یک شکم نان نیم سیر
گردد غریق منت احسان هر خسی
آزاد باش و قانع و راضی بحکم حق
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨۵
ای خردمند اگر همی خواهی
که شوی شهره در نکو کاری
جهد کن تا غلام و خدمتکار
بیش از ابناء جنس خود داری
زانکه روزی یک بیک ایزد
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨۶
اگر خاطرت میل کاری کند
کزان کار داری امید بهی
ازین پیشتر عاقلان گفته اند
فارسل حکیما و لا توصهی

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨٧
ای پیک پی خجسته نسیم سحرگهی
لطفی کن از برای دل خسته رهی
بگذر بدانجناب که از لطف صاحبش
یا بی نشان خلد چو در وی قدم نهی
یعنی جناب حضرت شاهی که می نهد
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨٨
ای باد خوش نفس گذری کن ز راه لطف
بر خاک در گهی ز فلک جسته برتری
یعنی جناب حضرت شاهی که زیبدش
بر سروران عرصه آفاق سروری
سلطان نظام دولت و دین آنکه چون خلیل
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨٩
ایدل ار داری هوای سروری پاشنده باش
بر جهان ابراز چه سرور باشد از پاشندگی
بر زبر دستان چو خوشه سرکشیت ار آرزوست
پیشه کن با زیردستان دانه وار افکندگی
گر ز سوز تشنگی جانت بلب خواهد رسید
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٩٠
از من که میبرد سوی دستور خافقین
رمزی در آن شکایت ایام منطوی
والا علاء دولت و ملت محمد آنک
لطفش شکست رونق اعجاز عیسوی
خورشید چون به سایهٔ رای وی اندر است
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٩١
اوستاد شعر ابن یمینست امروز
که بشاگردی او گشته عطارد راضی
حال را همچوویی نیست بشیرین سخنی
به ازو نیز نبودست بعهد ماضی
صدق دعویش چه محتاج گواهست آخر
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٩٢
انقدر از متاع دنیاوی
که کفاف تو باشد ار طلبی
هم بفتوای عقل معذوری
هم بقول محمد عربی
زین فزون گر طلب کنی چه بود
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٩٣
اگر چه ابر بلای سپهر زنگاری
فشاند بر گل زردم سرشک گلناری
هنوز همت ما سر بدان فرو نارد
کزو برم بر کس قصه ستمکاری
دلا نصیحت ابن یمین بجان بپذیر
[...]

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٩۴
آسمان زیر پای خود آرد
هر کرا هست همت عالی
وانکه باشد خسیس طبع و لئیم
سر فرو آورد بحمالی
