گنجور

 
ابن یمین

الهی زبان مرا در سخن

روان دار پیوسته بر راستی

بمعنی بیارای چون ز اولم

به نیکوترین صورت آراستی

نگهدار اعمال ما را از آن

که افتد در آن کژی و کاستی

بیکدم مسوز آنسهی سرو را

که قدش بچل روز پیراستی

چنان دار ابن یمین را کز او

نیاید بجز آنک تو خواستی

 
 
 
عیوقی

چو شب مایهٔ قیرگون خواستی

فلک را به گوهر بیاراستی

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از عیوقی
مسعود سعد سلمان

چو مه روی نیکو برآراستی

سیه زلف مشکین بپیراستی

خرامان چو کبک دری از وثاق

برون آمدی بر زده آستی

چو آراسته روی نیکوی خویش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه