گنجور

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۱ - در بیان آنکه مراد به انسان کمل افراد انسان است نه اناسی حیوانی که اولئک کالانعام بل هم اضل در شأن ایشان است

 

حد انسان به مذهب عامه

حیوانیست مستوی القامه

پهن ناخن برهنه پوست ز موی

به دو پا رهسپر به خانه و کوی

هر که را بنگرند کاینسان است

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۲ - حکایت نحوی و عامی و صوفی که هر کدام از الفاظ و عباراتی که میان ایشان گذشت مناسب فهم و حال خویش معنی دیگر خواستند

 

نحویی گفت در حضور عوام

«کان » گه ناقص است و گاهی تام

تام از اسم بهره ور باشد

لیک همواره بی خبر باشد

وان که ناقص بود خبردار است

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۴ - در تأسف و تلهف بر نایافت صحبت عزیزانی که اذا رأوا ذکر الله نشان ایشان است و اولئک الذین انعم الله علیهم در شأن ایشان است

 

سالها شد که روی در دیوار

دل برآرم به گرد شهر و دیار

تا بیایم نشان آدمیی

کاید از وی نسیم محرمیی

بروم خاک پای او باشم

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۵ - در ترغیب بر تلاوت قرآن و وصف مصحف که محل کتاب اوست

 

چون ز نفس و حدیثش آیی تنگ

به کلام قدیم کن آهنگ

مصحفی جو چو شاهد مهوش

بوسه زن در کنار خویشش کش

شاهد گلعذار و مشکین خط

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۶ - در بیان معنی استعاذت و حقیقت آن و بیان آنکه شیطان مظهر اسم مضل است پس استعاذت از وی به اسم هادی و مظاهر آن باید کرد

 

هست حق را دو اسم کارگزار

هر یکی را مظاهر بسیار

مظهر آن خلاف مظهر این

آن سوی کفر خوانده وین سوی دین

آن دو اسم اسم هادی است و مضل

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۷ - مناجات

 

ای خدا کمترین گدای توام

چشم بر خوان کبریای توام

می رسم بر در تو هر روزه

شی ء لله زنان به دریوزه

نفس و شیطان که خصم دین منند

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۸ - انتقال از استعاذه به بسمله

 

چون زبان و جنان و ارکان را

که تصرف در آنست شیطان را

به تعوذ چنانکه می دانی

پاک گردی ز لوث شیطانی

ز آیت لایمسسه الا

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۹ - اشارة حرفیة الی الباء

 

با که از بسمله ست حرف نخست

بر بواقی ازان ترفع جست

که ز رفعت گذشت و خفض گزید

به چنین رفعتی ز خفض رسید

به تواضع چو ساخت خود را پست

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۹۰ - اشارة حرفیة الی الالف

 

«الف » اسم پیشتر از «با»

بود بسیار ظاهر و پیدا

«بی » چو آمد پدید الف در بسم

مختفی گشت همچو جان در جسم

بود پیش از وجود خلق جهان

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۹۱ - در بیان معنی اسم الله

 

هر تعین که گشت لا حق ذات

هست معدود در عداد صفات

ذات با هر تعین تنها

اسم آمد ز جمله اسما

ور بود با تعینات تمام

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۹۲ - در بیان معنی اسم الرحمان و اسم الرحیم

 

هست اسم وجود حق رحمان

باعتبار العموم للاعیان

رحمتی در کمال بسط و سعت

مستفاد از «و رحمتی و سعت »

نیست غیر از وجود عام مفاض

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۹۳ - در انتقال از بسمله به تلاوت کلام الله

 

به تعوذ چو پاک کردی راه

متوسل شدی به بسم الله

وقت آن شد که شاهد لاریب

بر تو جولان کند ز حجله غیب

بینی آن شاهد نگارین را

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۹۴ - فی بیان قوله علیه السلام رب تال للقرآن و القرآن یلعنه

 

رب تال یفوه بالقرآن

و هو یفضی به الی الخذلان

خواجه را نیست جز تلاوت کار

لیکن آن طرد و لعنت آرد بار

لعنت است اینکه بهر لهجه و صوت

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۹۶ - در بیان آنکه حکم لعنت مخصوص به تالیان قرآن نیست بلکه هر عملی ناشی از عجب و ریا و سایر محبطات عمل می شود از این قبیل است

 

حکم لعنت ز فعل بی اخلاص

نیست با قاریان قرآن خاص

بس مصلی که در میان نماز

می کند بر خدای عرض نیاز

چون در صدق نیست باز بر او

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۹۸ - تمثیل

 

خس و خاشاک بین که در تگ پا

می رود لحظه لحظه جای به جا

جنبش خس اگر ز خس دانی

رخش در کوی شرک می رانی

ور نبینی به غیر جنبش باد

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۰۰ - تمثیل

 

سگکی می شد استخوان به دهان

کرده ره بر کنار آب روان

بس که آن آب صاف و روشن بود

عکس آن استخوان در آب نمود

برد بیچاره سگ گمان که مگر

[...]

جامی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۷۵
sunny dark_mode