گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - توسل به علی خاص در زمان گرفتاری

 

ای خاصه شاه شرق فریاد

چرخم بکشد همی ز بیداد

نابسته دری ز محنت من

صد در ز بلا و رنج بگشاد

بی‌محنت نیستم زمانی

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۴ - مدیح عمید ابوالفرج نصر ابن رستم

 

ای اصل سخا و رادی و داد

بخل از تو خراب و جود آباد

ای خواجه عمید نصر رستم

حساد به رنج و ناصحت شاد

چون باز تویی بلند همت

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹ - بدرود

 

ای روی نکو سلامتت باد

من در غم تو تو با دلی شاد

رفتی و شدی مرا نبردی

ایزد به سلامتت بیاراد

مسعود سعد سلمان
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۷۷ - در غزل است

 

ای زلف تو همچو شاخ شمشاد

وی قد تو همچو سرو آزاد

هر چند مرا زهر دو رنج است

بااین همه تا بود چنین باد

اشک من و روی خویشتن بین

[...]

قوامی رازی
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵

 

از بس که کشیدم از تو بیداد

از دست تو آمدم به فریاد

فریاد از آن کنم که آمد

بر من ز تو ای نگار بیداد

داد از دل پر طمع چه دارم

[...]

انوری
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۱۷

 

از عشوه روزگار فریاد

کو خود ز وفا نمی کند یاد

آباد بر آن کسی که او هست

از بندگی زمانه آزاد

بر عمر مساز تکیه چون هست

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده

 

تا چند کنم ز مرگ فریاد

چون مرگ ازوست مرگ من باد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲ - نعت پیغمبر اکرم (ص)

 

در خانهٔ دین به پنج بنیاد

بستی در صد هزار بیداد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴ - سبب نظم کتاب

 

بر جلوهٔ این عروس آزاد

آباد‌تر آنکه گوید آباد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش

 

نیرو شکن است حیف و بیداد

از حیف بمیرد آدمیزاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۱ - آغاز داستان

 

شد چشم پدر به روی او شاد

از خانه به مکتبش فرستاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - در صفت عشق مجنون

 

قانون مغنینان بغداد

بیاع معاملان فریاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی

 

ای هم من و هم تو آدمیزاد

من خار خسک تو شاخ شمشاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه

 

فرمود به دوستان همزاد

تا بر پی او روند چون باد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - پند دادن پدر مجنون را

 

دل را به کسی چه بایدت داد

کاو ناورَدَت به سال‌ها یاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۰ - خواستاری ابن‌سلام لیلی را

 

چاره طلبید و کس فرستاد

در جستن عقد آن پری‌زاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۳ - عتاب کردن مجنون با نوفل

 

وآنگه ز مدینه تا به بغداد

در جمع سپاه کس فرستاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۴ - مصاف کردن نوفل بار دوم

 

کردند بسی خروش و فریاد

که‌ای داورِ داد ده، بده داد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۴ - مصاف کردن نوفل بار دوم

 

گر هیچ رسی مرا به فریاد

آزاد کنی که بادی آزاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - رهانیدن مجنون آهوان را

 

آن گردن‌ِ طوق‌بند آزاد

افسوس بود به تیغ پولاد

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۹
sunny dark_mode