ای شاهسوار ملک هستی
سلطان خرد به چیرهدستی
ای ختم پیمبران مرسل
حلوای پسین و ملح اول
نوباوهٔ باغ اولین صلب
لشکرکش عهد آخرین تَلْب
ای حاکم کشور کفایت
فرمانده فتوی ولایت
هرک آرد با تو خودپرستی
شمشیر ادب خورد دو دستی
ای بر سر سدره گشته راهت
وی منظر عرش پایگاهت
ای خاک تو توتیای بینش
روشن بهتو چشم آفرینش
شمعی که نه از تو نور گیرد
از باد بروت خود بمیرد
ای قائل افصح القبایل
یک زخمی اوضح الدلایل
دارندهٔ حجت الهی
دانندهٔ راز صبحگاهی
ای سید بارگاه کونین
نسابهٔ شهر قاب قوسین
رفته ز ولای عرش والا
هفتاد هزار پرده بالا
ای صدرنشین عقل و جان هم
محراب زمین و آسمان هم
گشته زمی آسمان ز دینت
نی نی شده آسمان زمینت
ای شش جهت از تو خیره مانده
بر هفت فلک جنیبه رانده
شش هفت هزار سال بوده
کاین دبدبه را جهان شنوده
ای عقل نوالهپیچِ خوانت
جان بندهنویسِ آستانت
هر عقل که بی تو، عقل برده
هر جان که نه مردهٔ تو، مرده
ای کنیت و نام تو مؤیّد
بوالقاسم وانگهی محمد
عقل ارچه خلیفهای شگرف است
بر لوح سخن تمام حرف است
هم مهر مؤیّدی ندارد
تا مهر محمدی ندارد
ای شاه مقربان درگاه
بزم تو ورای هفت خرگاه
صاحب طرف ولایت جود
مقصود جهان جهان مقصود
سر جوش خلاصهٔ معانی
سرچشمهٔ آب زندگانی
خاک تو ادیم روی آدم
روی تو چراغ چشم عالم
دوران که فرس نهادهٔ تست
با هفت فرس پیادهٔ تست
طوف حرم تو سازد انجم
در گشتن چرخ پی کند گم
آن کیست که بر بساط هستی
با تو نکند چو خاک پستی
اکسیر تو داد خاک را لون
وز بهر تو آفریده شد کون
سر خیل تویی و جمله خیلاند
مقصود تویی همه طفیلاند
سلطان سریر کایناتی
شاهنشه کشور حیاتی
لشگرگه تو سپهر خضرا
گیسوی تو چتر و غمزه طغرا
وین پنج نماز کهاصل توبه است
در نوبتی تو پنج نوبه است
در خانهٔ دین به پنج بنیاد
بستی در صد هزار بیداد
وین خانهٔ هفت سقف کرده
بر چار خلیفه وقف کرده
صدیق به صدق پیشوا بود
فاروق ز فرق هم جدا بود
وآن پیر حیایی خدا ترس
با شیر خدای بود همدرس
هر چار ز یک نورد بودند
ریحان یک آبخورد بودند
زین چار خلیفه مُلک شد راست
خانه به چهار حد مهیاست
ز آمیزش این چهارگانه
شد خوشنمک این چهارخانه
دین را که چهار ساق دادی
زینگونه چهار طاق دادی
چون ابروی خوب تو در آفاق
هم جفت شد این چهار و هم طاق
از حلقهٔ دست بند این فرش
یک رقص تو تا کجاست؟ تا عرش
ای نقش تو معرج معانی
معراج تو نقل آسمانی
از هفت خزینه در گشاده
بر چهار گهر قدم نهاده
از حوصلهٔ زمانهٔ تنگ
بر فرق فلک زده شباهنگ
چون شب علم سیاه برداشت
شبرنگ تو رقص راه برداشت
خلوتگه عرش گشت جایت
پرواز پری گرفت پایت
سر برزده از سرای فانی
بر اوج سرای اُم هانی
جبریل رسید طوق در دست
کز بهر تو آسمان کمر بست
بر هفت فلک دو حلقه بستند
نظارهٔ توست هر چه هستند
برخیز هلا نه وقت خواب است
مه منتظر تو آفتاب است
در نسخ عطارد از حروفت
منسوخ شد آیت وقوفت
زهره طبق نثار بر فرق
تا نور تو کی برآید از شرق
خورشید به صورت هلالی
زحمت ز ره تو کرده خالی
مریخ ملازم یتاقت
موکبرو کمترین وشاقت
دراجهٔ مشتری بدان نور
از راه تو گفته چشم بد دور
کیوان علم سیاه بر دوش
در بندگی تو حلقه در گوش
در کوکبهٔ چنین غلامان
شرط است برون شدن خرامان
امشب شب قدر توست بشتاب
قدر شب قدر خویش دریاب
ای دولتی آن شبی که چون روز
گشت از قدم تو عالم افروز
پرگار به خاک در کشیدی
جدول به سپهر بر کشیدی
برقی که براق بود نامش
رفق روش تو کرد رامش
بر سفت چنان نسفته تختی
طیاره شدی چو نیک بختی
زآنجا که چنان یک اسبه راندی
دوران دواسبه را بماندی
رَبع فلک از چهارگوشه
داده ز درت هزار خوشه
از سرخ و سپید دخل آن باغ
بخش نظر تو مُهر مازاغ
بر طرهٔ هفت بام عالم
نه طاس گذاشتی نه پرچم
هم پرچم چرخ را گسستی
هم طاسک ماه را شکستی
طاووس پران چرخ اخضر
هم بال فکنده با تو هم پر
جبریل ز همرهیت مانده
«الله معک» ز دور خوانده
میکاییلت نشانده بر سر
وآورده به خواجهتاش دیگر
اسرافیلت فتاده در پای
هم نیم رهت بمانده برجای
رفرف که شده رفیق راهت
برده به سریر سدره گاهت
چون از سر سدره برگذشتی
اوراق حدوث در نوشتی
رفتی ز بساط هفت فرشی
تا طارم تنگبار عرشی
سبوح زنان عرش پایه
از نور تو کرده عرش سایه
از حجلهٔ عرش بر پریدی
هفتاد حجاب را دریدی
تنها شدی از گرانی رخت
هم تاج گذاشتی و هم تخت
بازار جهت بههم شکستی
از زحمت تحت و فوق رستی
خرگاه برون زدی ز کونین
در خیمهٔ خاص قاب قوسین
هم حضرت ذوالجلال دیدی
هم سرّ کلام حق شنیدی
از غایت وهم و غور ادراک
هم دیدن و هم شنودنت پاک
درخواستی آنچه بود کامت
درخواسته خاص شد به نامت
از قربت حضرت الهی
باز آمدی آنچنانکه خواهی
گلزار شکفته از جبینت
توقیع کرم در آستینت
آورده برات رستگاران
از بهر چو ما گناهکاران
ما را چه محل که چون تو شاهی
در سایهٔ خود کند پناهی
زآنجا که تو روشن آفتابی
بر ما نه شگفت اگر نتابی
دریای مروت است رایت
خضرای نبوت است جایت
شد بی تو به خلق بر مروت
بر بستهتر از در نبوت
هرک از قدم تو سرکشیده
دولت قلمیش در کشیده
وآن کاو کمر وفات بسته
بر منظرهٔ ابد نشسته
باغ ارم از امید و بیمات
جزیت ده نافهٔ نسیمات
ای مصعد آسمان نوشته
چون گنج به خاک بازگشته
از سرعت آسمان خرامی
سری بگشای بر نظامی
موقوف نقاب چند باشی
در برقع خواب چند باشی
برخیز و نقاب رخ برانداز
شاهی دو سه را به رخ درانداز
این سفره ز پشت بار برگیر
وین پرده ز روی کار برگیر
رنگ از دو سیه سفید بزدای
ضدی ز چهار طبع بگشای
یکعهد کن این دو بیوفا را
یکدست کن این چهار پا را
چون تربیت حیات کردی
حل همه مشکلات کردی
زان نافه به باد بخش طیبی
باشد که به ما رسد نصیبی
زان لوح که خواندی از بدایت
در خاطر ما فکن یک آیت
زان صرف که یافتیش بیصرف
در دفتر ما نویس یک حرف
بنمای به ما که ما چه نامیم
وز بتگر و بتشکن کدامیم
ای کار مرا تمامی از تو
نیروی دل نظامی از تو
زین دل به دعا قناعتی کن
وز بهر خدا شفاعتی کن
تا پردهٔ ما فرو گذارند
وین پرده که هست برندارند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر مدح و فضیلت پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، و جایگاه بلند ایشان در عالم وجود است. شاعر با استفاده از تشبیهات و استعارهها، به توصیف ویژگیهای پیامبر، همچون حکمت، زیبایی، و مقام والای ایشان میپردازد. وی به جایگاه پیامبر به عنوان مرشد و راهنما اشاره میکند و تأکید میکند که پیامبر نوری است که به عالم حیات میدهد. همچنین، شاعر به ویژگیهای اخلاقی و معنوی پیامبر و نقش ایشان در هدایت بشریت اشاره میکند. در نهایت، شعر دعوتی است به احترام و محبت نسبت به پیامبر و درخواست شفاعت ایشان برای بندگان خدا.
هوش مصنوعی: ای شاه سوار بر ملک وجود، تو فرمانروای حکمت و دانایی هستی که با مهارت فوقالعادهای بر آن تسلط داری.
هوش مصنوعی: ای آخرین پیامبر، تو شیرینیهای آخر روز و نمک آغازین هستی.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویری از یک جوان نوظهور در عرصه جنگ و نبرد اشاره دارد، که نشاندهندهی قدرت و شجاعت نسل جدیدی است که در مواجهه با چالشهای بزرگ و مهم قرار دارد. این جوان درختی است که از باغ خوشبختی و امید، نشأت گرفته و در میدان نبرد حاضر میشود.
هوش مصنوعی: ای حاکم کشور، شایسته است که در فرماندهی و رهبری خود، حکمت و دانش لازم را به کار گیری و بهدرستی عمل کنی.
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد با تو خودخواهی کند، باید با ادب و احترام با او برخورد کنی.
هوش مصنوعی: ای کسی که درخت سدره را به عنوان راه خود انتخاب کردهای، و منظرت به عرش الهی میرسد، تو در مقام والایی قرار داری.
هوش مصنوعی: ای خاک، تو مانند دارویی هستی که بینش و روشنایی میآورد و به تو چشم و نگاه آفرینش هدیه میدهد.
هوش مصنوعی: شمعی که از تو نوری نمیگیرد، به خاطر وزش باد از وجود خودش extinguish میشود.
هوش مصنوعی: ای کسی که به روشنترین زبانها سخن میگویی، یک زخم بر دیوار دلایل روشن وجود دارد.
هوش مصنوعی: آن که صاحب دلیل الهی است، به خوبی از رموز صبحگاه آگاه است.
هوش مصنوعی: ای بزرگوار و سرور همه موجودات، که نسب و نسبت تو به مقام والای قُرب الهی نزدیک است.
هوش مصنوعی: چون از سرزمین آسمانهای بلند و عرش خدا دور شده، هفتاد هزار پرده را بالا بردهاند.
هوش مصنوعی: ای کسی که در عقل و جان جایگاه بلندی داری، تو هم محرابی هستی که زمین و آسمان به آن توجه دارند.
(ای کسی که) از دین تو، زمین نیز آسمان و سرفراز شده. نه نه! آسمان، زمین و خاک پایت شده.
هوش مصنوعی: ای همه عالم و آفاق و پدیدهها از تو متوجه و حیران هستند و تو در میان آسمانها و پدیدههای عالم جایگاه ویژهای داری.
هوش مصنوعی: جهان از مدتها پیش، حدود شش یا هفت هزار سال، به وجود این عظمت و شکوه آشنایی دارد.
هوش مصنوعی: ای عقل، تو مانند لقمهای هستی که برای خوانِ پرنعمت تو آماده شده است و من بندهای هستم که در درگاه تو خدمت میکنم.
هوش مصنوعی: هر عقل و فکری که از تو دور باشد، در واقع زندگیاش بیفایده است و هر انسانی که تحت تأثیر تو قرار نگرفته است، انگار که مرده است.
هوش مصنوعی: تو با کنیت و نامت، تأییدکننده بوالقاسم هستی و به دنبال آن، محمد هستی.
هوش مصنوعی: عقل، حتی اگر قدرتمند و برجسته باشد، در نهایت فقط یک نماینده است و تمام گفتهها و اندیشهها بر اساس او شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: هیچ مهر و نشانهای وجود ندارد که تأیید شده باشد، مگر اینکه مهر محمدی در آن باشد.
هوش مصنوعی: ای پادشاه نزدیکان درگاه، میدانم که ضیافت تو فراتر از هفت مکان است.
هوش مصنوعی: در اینجا به شخصیتی اشاره شده که صاحب مقام و فضیلتی بزرگ است. او با generosity و بخشش خود، به عنوان هدف و آرمان جهانیان شناخته میشود. شخصیت او در میان مردم به عنوان الگویی در مهربانی و سخاوت معرفی میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی اشاره دارد به این که در سرچشمهٔ زندگی و سرچشمهٔ معانی عمیق، همانند آبی زلال و حیاتبخش، نکات و مفاهیم ارزشمندی نهفته است. این معانی میتوانند به ما در فهم و درک بهتر زندگی یاری رسانند و به ما زندگی و انرژی تازهای ببخشند.
هوش مصنوعی: خاک تو، نشانهای از منشأ و ریشه انسانهاست و چهرهی تو، مانند نوری است که راهنمایی برای جهان و ساکنان آن است.
هوش مصنوعی: زمانی که تو بر اسب نشستهای، دیگران به راحتی با پاهای خود از کنارت عبور میکنند.
هوش مصنوعی: ستارهها در جستجوی تو در حرمت گرد هم میآیند، و چرخ زمان به دنبال تو گم شده است.
هوش مصنوعی: این شخص کیست که بر صندلی زندگی، به تو کمارزشتر از خاک رفتار نمیکند؟
هوش مصنوعی: خاک به خاطر تو رنگ و شکل گرفت و به دلیل وجود تو جهان به وجود آمد.
هوش مصنوعی: تو در رأس هر گروه و جمعیتی هستی و دیگران همه زیر سایه تو قرار دارند. هدف اصلی تویی و باقی افراد به نوعی وابسته به تو هستند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف یک پادشاه و مقام بلندمرتبه میپردازد که بر آمده از عظمت و قدرت کیهانی است و فرمانروایی بر سرزمین زندگی را بر عهده دارد. در واقع، این عبارت به جایگاه رفیع و سلطنتی او اشاره دارد که نماد حیات و پیشرفت در جهان است.
هوش مصنوعی: در دنیای وسیع و آسمانی که نظیر یک سپاه گسترده است، موهای تو مانند چتری زیبا و جذاب است که با ناز و دلربایی خود، جلوهای خاص به آن میبخشد.
هوش مصنوعی: پنج نماز که رکن اصلی توبه و بازگشت به سوی خداوند است، به عنوان مراحل مختلفی در زندگی انسان به شمار میآید که هر کدام به نوبه خود اهمیت خاصی دارند.
هوش مصنوعی: در خانهٔ دین تو بر پنج اصل استوار بنا کردی، اما در عوض، هزاران ظلم و ستم را نادیده گرفتی.
هوش مصنوعی: این خانه که دارای هفت سقف است، به چهار خلیفه وقف شده است.
هوش مصنوعی: دوستی با راستگویی خود را نشان داد و پیشوای او از دیگران نیز متمایز بود.
هوش مصنوعی: آن مرد سالخورده با حیا و خدا ترس، مثل شیر دلیر و نیرومند خدا بود و با او همدرس و همراه بود.
هوش مصنوعی: چهار نفر از یک نسل بودند و مانند ریحان در کنار هم زندگی میکردند، همانطور که گیاهی نیاز به آب دارد تا رشد کند.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای آن است که از چهار طرف، زمین یا ملک به طور کامل آماده و مهیا شده است، و در نتیجه حاکم یا خلیفه در این سرزمین استقرار یافته و سلطنت میکند.
هوش مصنوعی: این خانه به خاطر ترکیب و همنشینی چهار عنصر مختلف، خوشبو و دلپذیر شده است.
هوش مصنوعی: به دین بهعنوان یک ساختار محکم و استوار نگاه کردهای که مانند یک چهارچوب با چهار پایه به آن استحکام و پایداری بخشیده شده است. این دین، به سرپرستی و حمایت نیاز دارد تا بتواند به درستی عمل کند و به جامعه حیات ببخشد.
هوش مصنوعی: وقتی ابروی زیبا و دلنشین تو در دنیا به دیگران هم نشان داده شد، این چهار گوشه و هر گوشهای به هم پیوست و هماهنگ شد.
هوش مصنوعی: از حلقهٔ دستبند این فرش، رقص تو تا کجا ادامه دارد؟ تا بالای آسمان.
هوش مصنوعی: ای تصویر تو حامل معانی بلند و آسمانی هستی.
هوش مصنوعی: از هفت گنجینهای که در دست داریم، چهار گوهر ارزشمند را انتخاب کردهایم و به قدم گذاشتن در مسیر جدیدی پرداختهایم.
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و پرتنش زمانه، به ستارهی شب که در آسمان میدرخشد، نگاه میکنم و احساس میکنم که چقدر زندگی دشوار شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که شب با تاریکی خود فرا رسید، شبرنگ تو به رقص و حرکت در آمد.
هوش مصنوعی: محل عرش به مکانی تبدیل شد که تو به پرواز درآمدی و پای تو در آنجا محبوس شد.
هوش مصنوعی: کسی که از خانه دنیا خارج شده و به بالاترین مرتبه و مقام جاودانی دست پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: فرشتهی وحی در حال آمدن است و بخاطر تو، آسمان را به خود بسته و هنری بر دوش دارد.
هوش مصنوعی: در تمام آسمانها و جهان، دو حلقه به دور همدیگر بسته شده که تمام نگاهها به تو معطوف است و هرچه هست، در انتظار دیدن توست.
هوش مصنوعی: بیدار شو! اکنون زمان خواب نیست. ای مهربان، منتظر توست که آفتاب طلوع کند.
هوش مصنوعی: در کتاب آسمانی عطارد، نشانههایی از حروف منسوخ شده و آیات و وقایعی که دیگر وجود ندارند، دیده میشود.
هوش مصنوعی: زهره با زیبایی و درخشندگیاش بر سر میکوشد تا نور و روشنی تو از سمت شرق به درخشش درآید.
هوش مصنوعی: خورشید به شکل هلالی درآمده و از تو مسیر دشواری را پشت سر گذاشته است.
هوش مصنوعی: مریخ همراه یتاقت است و کمترین گوشهنشینی را برمیگزید.
هوش مصنوعی: به خاطر نور و درخشش مشتری، چشمان بد از راه تو دور شدهاند.
هوش مصنوعی: کیوان که نماد بزرگی و عظمت است، علم سیاه را بر دوش دارد و در خدمت تو به شکل بندگی و احترام، خود را آماده کرده است.
هوش مصنوعی: برای اینکه در جمع چنین بزرگان و سرورانی حضور داشته باشی، لازم است که با وقار و ناز به بیرون بیایی.
هوش مصنوعی: امشب زمان مناسبی است که قدر و ارزش خود را بشناسی و از فرصتها استفاده کنی؛ بنابراین عجله کن و از شب قدر خود بهره ببر.
هوش مصنوعی: ای کسی که آن شب، چون روز روشنی بخشیدی و به خاطر قدمت، جهانی نورانی شد.
هوش مصنوعی: تو با پرگار خطوطی بر روی زمین کشیدی و سپس دایرهای در آسمان ترسیم کردی.
هوش مصنوعی: برق و روشنایی که درخشان و زیبا بود، نامش رفق است و باعث شد تا رفتار تو نرم و آرام شود.
هوش مصنوعی: بر روی زمین، همچنان که تختی محکم نشسته است، تو مانند کسی که به خوشبختی رسیده، به آسمان پرواز کردی.
هوش مصنوعی: از زمانی که تونستی به خوبی یک اسب را برانی، در واقع قادر خواهی بود دو اسب را هم به همان شکل برانی.
هوش مصنوعی: جهان به واسطه زیبایی و شکوه تو، به طرز شگفتانگیزی پر از نیایش و سرودهای خوش است. هر گوشهای از آسمان، سرشار از نعمتها و زیباییهایی است که به خاطر تو به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از زیباییهای طبیعی و رنگارنگ یک باغ است که تحت تأثیر نگاه و توجه تو قرار دارد. رنگهای سرخ و سپید به طور خاص نمایانگر جذابیت و طراوت آن باغ هستند و نگاه تو بر روی این زیباییها تأثیر میگذارد و معنای خاصی به آنها میبخشد.
هوش مصنوعی: بر زلف زیبای جهان، نه کلاهی گذاشتی و نه نشانی از پیروزی به نمایش گذاشتی.
هوش مصنوعی: تو هم به قدرت آسمانها آسیب زدهای و هم نور ماه را در هم شکستهای.
هوش مصنوعی: طاووسی که پرهایش به زیبایی در چرخش سبز رنگ است، بالهای خود را به خاطر تو گشوده است.
هوش مصنوعی: جبریل که فرشته وحی است، از همراهی تو جا مانده و از دور تنها ندا داده که خدا با توست.
هوش مصنوعی: میکائیل را بر سر تو نشاند و به خواجهات دیگری آورد.
هوش مصنوعی: ای اسرافیل، تو بر زمین افتادهای و مسیر تو هنوز در جای خود باقی مانده است.
هوش مصنوعی: دوست تو که به سمت معراج و مقام بلند رفته، تو را نیز به مقام و جایگاه رفیع خود دعوت کرده است.
هوش مصنوعی: زمانی که از مقام سدره عبور کنی، برگههای وجود و خلق جدیدی را نوشتهای.
هوش مصنوعی: تو از دنیای مادی و راحتیهای آن جدا شدی و به جهانی با عرفان و معنویت بلندپایهتر وارد شدی.
هوش مصنوعی: فرشتگان عرش با نور تو سبز و روشن شدهاند و عرش را به سایهای دلپذیر تبدیل کردهاند.
هوش مصنوعی: تو از عرش آسمان پایین آمدی و هفتاد مانع را پشت سر گذاشتی.
هوش مصنوعی: تویی که از سنگینی بار زندگی به تنهایی دچار شدهای؛ با وجود این، هم مقام و هم زیور سر را بر خود نهادهای.
هوش مصنوعی: بازار به هم ریخت و نظم آن به هم خورد، اما تو از این مشکلات و دشواریها رهایی یافتی.
هوش مصنوعی: تو از دنیای مادی خارج شدی و به مقام خاص و مرتبهای بلند در نزد خداوند رسیدی.
هوش مصنوعی: هم خداوند بزرگ را مشاهده کردی و هم راز سخن حق را شنیدی.
هوش مصنوعی: به خاطر شدت تصور و عمیق بودن فهم، تو نه تنها میبینی بلکه میشنوی و دریافتت از این امور خالی است.
هوش مصنوعی: درخواستی که داشتی، مخصوص به نام تو شد و به نتیجه رسید.
هوش مصنوعی: از نزدیک بودن به حضرت خدا بازگشتی به حالت دلخواه و مطلوب خود.
هوش مصنوعی: باغی که از زیباییهای تو شکفته است، نشانهای از لطافت و مهربانی تو در آستینت نهفته است.
هوش مصنوعی: افرادی که در رستگاری و نیکی به سر میبرند، برای کسانی مثل ما که مرتکب گناه شدهاند، به ارمغان آورده شدهاند.
هوش مصنوعی: ما چه اهمیتی داریم وقتی تو خود شاهی که در سایهات میتوانی به دیگری پناه دهی.
هوش مصنوعی: از زمانی که تو مانند خورشید درخشان هستی، جای تعجب نیست اگر نور و تابش تو به ما نرسد.
هوش مصنوعی: دریای بزرگواری و کرامت، نشاندهنده مقام نبوّت و راهنماییهای آن است و جایی که تو قرار داری، نماد این نبوت است.
هوش مصنوعی: بدون تو، بین مردم، محبت و شفقت کمتر شده و مانند درب نبوت، بستهتر شده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که از راه و مسیر تو منحرف شده باشد، قطعا به زوال و نقصان دچار خواهد شد و جایگاهش را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: آن کسی که در کمر خود نشان مرگ را بهدور از نگاه ابدیت بسته است، در نقطهای که به ابدیت مینگرد، نشسته است.
هوش مصنوعی: باغ ارم از امید و ترس تو به من هدیه بده، مانند نسیم لطیف که بر من بوزد.
هوش مصنوعی: ای که به آسمان رفتهای و مانند گنجی به زمین برگشتهای، تو به یادگارهایی از آسمان اشاره میکنی که حالا در زمین و با ماست.
هوش مصنوعی: به دلیل تندی و شتاب آسمان، سر خود را به آرامی بچرخان و بر نظم و قانون زندگی توجه کن.
هوش مصنوعی: چقدر میخواهی خودت را پشت نقاب پنهان کنی و در خواب خیالی و فرار از واقعیت به سر ببری؟
هوش مصنوعی: بیدار شو و چهرهات را نشان بده، تا چند نفر را از مقام و جلال تو شگفتزده کنی.
هوش مصنوعی: این سفره را از پشت بار بزار و این پرده را از روی کار کنار بزن.
هوش مصنوعی: رنگ و جلای دو چهره سیاه را بزدای و از چهار ویژگی متفاوت، پرده بردار.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که به دوستان یا افرادی که به ما وفادار نیستند، قولی بده و آنها را به گونهای متحد و همدل کن که بینشان هماهنگی و همسویی ایجاد شود.
هوش مصنوعی: وقتی که زندگی را به خوبی مدیریت کنی، تمامی مسائل و چالشها را نیز حل کردهای.
هوش مصنوعی: از آن عطر خوش که به باد میرسد، سهم و نصیبی برای ما خواهد بود.
هوش مصنوعی: از آن صفحهای که خواندی، یادگاری از آغاز در ذهن ما بگذار.
هوش مصنوعی: از آنجا که تو را بدون هزینه و اتلاف وقت به دست آوردیم، تنها یک حرف در دفتر ما در موردت بنویس.
هوش مصنوعی: به ما نشان بده که چه کسانی هستیم و ما در میان بتپرستان و بتشکنان کدام یک هستیم.
هوش مصنوعی: ای همه کارهایم وابسته به توست و قدرت دل من نیز از تو نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: از این دل به دعا راضی باش و به خاطر خدا تقاضای کمک و شفاعت بکن.
هوش مصنوعی: تا زمانی که پردهٔ ما را کنار بزنند، این پرده که وجود دارد، کنار نخواهد رفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.