از عشوه روزگار فریاد
کو خود ز وفا نمی کند یاد
آباد بر آن کسی که او هست
از بندگی زمانه آزاد
بر عمر مساز تکیه چون هست
این طارم عمر سست بنیاد
گویی که زمانه بر دل خلق
از راحت و رنج داد و بیداد
هر در که گشاده بود در بست
هر راه که بسته بود بگشاد
در عرصه چار طاق خاکی
یابی همه چیز جز دلی شاد
غم های زمانه نیست گویی
الا ز برای آدمی زاد
یاران قدیم ما که بودند
دمساز و لطیف و خوشدل و راد
گه بوده حریف جام باده
گه گشته رفیق تیغ پولاد
هم محرم وصل های شیرین
هم مونس غصه های فرهاد
رفتند چنانکه در جهان کس
زایشان نکند به سالها یاد
با هم نفسان خوش است عشرت
با دجله نکوترست بغداد
هر واقعه کو فتاد ما را
زین واقعه صعب تر نیفتاد
بدتر ز فراق دوستان چیست؟
کس فرقت دوستان مبیناد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به فریبندگی و بیوفایی زمانه اشاره میکند و زندگی را به عنوان فرصتی کوتاه و ناپایدار توصیف میکند. او بر این باور است که نباید به عمر کوتاه خود تکیه کرد، زیرا زمان بر روی دلها سرنوشتهای سختی میگذارد. در دنیای خاکی، همه چیز را میتوان یافت جز شادی دل. غمهای زمانه عمدتاً برای انسانها است و شاعر به یاد یاران قدیمی خود میافتد که روزگاری همراه و همدل بودند. او به این نکته میپردازد که دوستان به مرور زمان فراموش میشوند و فراق و جدایی از آنان دشوارترین رنجهاست. در نهایت، شاعر از زیستن در کنار دوستان و لذتهای زندگی سخن میگوید و به تکرار فراق و غمهای آن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: از لطافت و زیباییهای زندگی فریاد بزن، چون روزگار به یاد وفاداریها نمیافتد.
هوش مصنوعی: کسی که از بندهای دنیا آزاد است، زندگیاش شکوفا و پر رونق خواهد بود.
هوش مصنوعی: به عمر خود اتکا نکن، زیرا این زندگی همچون طارمی است که پایهاش ناپایدار و نااستوار است.
هوش مصنوعی: ظاهراً سرنوشت بر دل مردم به گونهای سختی و راحتی را رقم زده و عدالت و بیعدالتی را به آنان میآورد.
هوش مصنوعی: هر دری که باز بود، بسته شده و هر راهی که بسته بود، باز شده است.
هوش مصنوعی: در این دنیای بزرگ و گسترده، هر چیزی یافت میشود جز دل شاد و خوشحال.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که غمها و دردهای زندگی تنها برای انسانها وجود دارد و این مشکلات به خاطر وجود آدمی به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: دوستان قدیمی ما چه کسانی بودند که با همدلی و نرمی و دل خوش، شجاع و با وفا بودند.
هوش مصنوعی: گاهی دوست جام شراب بوده و گاهی هم همدم تیغی از فولاد.
هوش مصنوعی: من هم در خوشیها شریک تو هستم و هم در اندوههایت همراهم.
هوش مصنوعی: آنها رفتند به گونهای که در دنیای هیچکس به یادشان در سالها هیچ اشارهای نمیشود.
هوش مصنوعی: دوستی و همنشینی با محبوبان لذتبخشتر است و زندگی در کنار رود دجله در بغداد زیباتر و دلپذیرتر از هر زمان دیگر است.
هوش مصنوعی: هر اتفاقی که برای ما پیش آمد، چیزی به سختی و دشواری آن وجود نداشت.
هوش مصنوعی: بدتر از جدایی دوستان چه چیزی میتواند باشد؟ هیچکس جدایی دوستان را نمیتواند تحمل کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خاصه شاه شرق فریاد
چرخم بکشد همی ز بیداد
نابسته دری ز محنت من
صد در ز بلا و رنج بگشاد
بیمحنت نیستم زمانی
[...]
ای زلف تو همچو شاخ شمشاد
وی قد تو همچو سرو آزاد
هر چند مرا زهر دو رنج است
بااین همه تا بود چنین باد
اشک من و روی خویشتن بین
[...]
از بس که کشیدم از تو بیداد
از دست تو آمدم به فریاد
فریاد از آن کنم که آمد
بر من ز تو ای نگار بیداد
داد از دل پر طمع چه دارم
[...]
تا چند کنم ز مرگ فریاد
چون مرگ ازوست مرگ من باد
شهری است وجود آدمی زاد
بر باد نهاده شهر بنیاد
باد است که خاک را براند
چون باد گذشت خاک استاد
دل خسرو شهر و عقل دستور
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.