گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - مطایبه

 

این خواجه‌زادگان که درین شهر و برزنند

مردند مر زنان را لیکن مرا زنند

زین گونه مولعند برآورد و برد من

کزشان زبر فرو نزنم زیر و برزنند

خورشید چرخ شیفته بر رویشان ولیک

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - در هجو بوبکر اعجمی و فرزند او

 

بوبکر اعجمی پسری ماند یادگار

دیوانه زن بمردی ممتو بادسار

ماخولیا گرفته و مصروع و کنده مغز

زرداب خورد چون عسلی پیش چون زمار

ریشش زداء ثعلب ریزیده جای جای

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در هجو خواجگی ادیب

 

کیست آن ستوده برده برون از فسار سر

وان آدمی که کرد بر او افتخار خر

این یک همی منم دگر آن خواجگی ادیب

آن تازباز مرد گل افزوش خار خر

من طبع شعر دارم و او تازی ادیب

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در هجاء خمخانه گوید

 

ز بار هجو من خر خمخانه گشت لنگ

آن همچو شیر گنده دهان پیس چون پلنگ

سوزنگری بمانم و کیمخت گر شوم

خرلنگ شد بمیرد خر مرده چو لنگ

ابیات خر سر است شتر گربه خوشترک

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در هجو خمخانه

 

. . . ری به . . . ن خر سر خمخانه در برم

تا عاقبت کجا رسد اینکار بنگرم

آن خر سری که شعر سراید بلحن خر

پالیز شاعری را گوید . . . ر خرم

یعنی ز من بجوشد هر شاعری که هست

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - در هجو شاعری

 

بس ریش گاوی ای خر زنار منطقه

ای قلیه و کباب تو خوک محنقه

خر . . . ل و خربفائی نه عقل و نه خرد

اندر سرت بخر دله ای و بخر بقه

یک خر مخوانمت که یکی کاروان خری

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در هجو ابوالمظفر

 

ای دیو بوالمظفر چون دزد بغنوی

یکشب بنخشب اندر پی فتنه نغنوی

از فعل زشت و سیرت ناخوب همبری

با دیو بوالمظفر خر کنگ کسنوی

تو گنده مغز شرعی و او گنده مغز شعر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » بخش دوم قصاید » شمارهٔ ۱ - در مطایبه و مدح علاء الدین

 

یا ایهااللوند مرا پای خواست بند

تدبیر من بساز بیک تیز باد گند

معشوق من توئی علف بوق من توئی

من بوق میزنم تو دهل دند دند دند

افسوکی بدار و دو سه تیزکی بلحن

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » بخش دوم قصاید » شمارهٔ ۳ - در هزل و مدح علاء الدین

 

ای سرخ بادسار چو سر کفته بادرنگ

با سرخیِ طبرخون با سختیِ زرنگ

صوفی شدی و صوف سیه شد لباس تو

چون صوفیان کلوته به سر بر عقیق رنگ

از زیر پنج پرده به شاهد نظر کنی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

یاقوتی کبیر فروش کباده خر

در جمله، با چهار پسر هست پنج خر

دو خر شهاب و منتخب است و عمر سیم

محمود گشت خر کره و پیر خر پدر

مرپنج لنگ لاشه در اتمه پوش را

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۲ - کودکان تنگ قبا

 

این کودکان تنگ قبای فراخ . . . ن

کردند . . . ایرو کیسه ما هر دو سرنگون

از بسکه . . . ایرو کیسه ما سیم و آب داد

نی سیم از آن برآیدنی آب ازین برون

آنجا که سیم بود، در او ماند باد پاک

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۴ - هجو من

 

کی چون توئی خر از همه اهل گزیدگیست

کاین هجو من ترا بتاز خر کریدگیست

جز آنکه دیدمت بپس پیر میره در

دیگر مرا بگوی که با تو چه دیدگیست

من خر سپوزم و تو خر، اینست جرم من

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۸ - در راه

 

پیش آمدم براه یکی تا زنا گشاد

نیمور من بدیدن او باد در فتاد

بر من سلام کرد و کنارم گرفت تنگ

ایراز کرن سر بمیان پای او نهاد

پنداشت آن پلید که حیران شدست تاز

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۱۲ - دو سال عشوه خریدم

 

آن گریزی که عشوه خریدم ازو دو سال

دو شش نخست عشوه که بفروختم خرید

. . . ونش اگر درست و گر نادرست بود

چون . . . ر تا به . . . ایه در او دوختم دوید

آگاه شد که سیم بدل دادمش مگر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۵ - نی نی . . . لا . . . لا

 

هست از سفال جامه سیکی برآمده

اندر سفال جامه سیکی بود حلال

نی نی نه نه نه نی نه نی نی به هیچ وقت

لا لا لا لا لل لا لا لا لا به هیچ حال

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۶ - چرا زن گرفتم

 

زن کردم ای ولی نعم از برای آن

تا کدخدای گردم و مردی نکو شوم

آگه شدم که گر بمثل روی و انهم

در دست زن چو کاغذ تزویر گو شوم

لیکن نه باز گردم از شرم مردمان

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - نجم دین

 

ای نجم دین به خط تو عثمان نداد سیم

نه جمله بی میخم باوی چه فن زنم

دل برکنم ز سیم تو تا از برای سیم

آلات روی عثمان چون سیم برکنم

تو بشکنی برای آنچه دهی خط نجم را

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۳۸ - بیماری یار

 

دمل درآمد آن سره یار مرا به . . . ون

من بودمش بداروی آندرد رهنمون

جائی گرفت با خطر آن بی خطر سکن

سکنی فکند و کرد در آن جایگه سکون

بیمار گشت یار نگارین من ز درد

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۴۱ - مغز تو

 

شو رنگها بنزد تو نی نزد مردمان

از ابلهی خزینه علمست مغز تو

شو رنگ تو بدنگوران خزینه شد

تا دزد کم رسد بسخنهای نغز تو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قطعات » شمارهٔ ۴۲ - خواجه محمد بن مؤید

 

خواجه محمد مؤید که کمتر است

دریا برابر دل تو زاب داشه ای

باز بست همت تو که در زیر بال اوست

بر چرخ نسر طایر و واقع چو باشه ای

بگذشته ای ز معن بمیدان مردمی

[...]

سوزنی سمرقندی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode