خواجه محمد مؤید که کمتر است
دریا برابر دل تو زاب داشه ای
باز بست همت تو که در زیر بال اوست
بر چرخ نسر طایر و واقع چو باشه ای
بگذشته ای ز معن بمیدان مردمی
کور ابدی براق و ترا لنگ لاشه ای
در دوستداری تو چنانم که گوئیا
تو چون محمدی و منم چون عکاشه ای
بنگر بدوستی که مرا طرفه اوفتاد
با دوستی بروی چو پشت رکاشه ای
آنگه که بود ساده زنخ توختم بسیش
واکنون که کرد ریشی چون عور واشه ای
با وی کز نخ سوز خوهم کرد گرم گرم
آتش فروزم از تو فرستی تراشه ای
من نیز خدمتی کنم از بهر موی ریش
عمزاده تو را بوفای دواشه ای
تا در زمانه باشد سوزنگری که او
بر تشنه دو سوزن ساز در ماشه ای
بر تخت باد جای بداندیش تو ولیک
تخت کباب و رانش گرفته بماشه ای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از خواجه محمد مؤید به توصیف احساسات عمیق عاشقانه و محبت به محبوب میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر و تعبیرات زیبا، عشق خود را مانند دریایی عمیق و وسیع بیان میکند. او به تأثیرات دوستی و عشق در زندگیاش اشاره میکند و به نوعی در برابر محبوب، خود را خاضع و تسلیم نشان میدهد. شاعر همچنین از تمثیلهایی همچون "محمدی" برای محبوب و "عکاشه" برای خود استفاده کرده تا نشان دهد که چقدر جذبه و عشقش عمیق است. در کل، شعر به عواطف ناب و احساسی که از محبت نشأت میگیرد، میپردازد.
هوش مصنوعی: خواجه محمد مؤید به زیبایی میگوید که دل تو به اندازهای وسیع و عمیق است که نمیتوان آن را با دریا مقایسه کرد. در واقع، او میخواهد بگوید که احساسات و عمق دل تو فراتر از هر چیزی است و دریا نمیتواند با آن برابری کند.
هوش مصنوعی: تلاش و اراده تو به قدری قوی است که مانند پرندهای در آسمان میتواند به اوج برسد و به هدفهای بزرگ دست یابد. اگر جدیت و کوشش کنی، میتوانی به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کنی.
هوش مصنوعی: در اینجا به فردی اشاره میشود که از دنیای معنوی و واقعیات عمیق زندگی فاصله گرفته و به دنیای ظاهری و سطحی وابسته شده است. او در میانه چیزی که به دنبال آن است، به نوعی ناتوانی و ضعف دچار شده و از درک صحیح و روشن از واقعیتها بازمانده است. در واقع، این فرد در یک حالت بیخبری و عدم آگاهی به سر میبرد و در نتیجه، زندگیاش به نوعی بیهدف و ناکارآمد شده است.
هوش مصنوعی: من در عشق تو به گونهای هستم که گویی تو مانند محمد و من مانند عکاشه هستم.
هوش مصنوعی: نگاهی به دوستی بینداز که به خاطر او به این حال افتادهام؛ دوستی که چهرهاش مانند پشت درختی است.
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی چهرهات ساده و بدون زرق و برق بود، بسیاری از دلها را به خود جذب میکرد. اما اکنون که آشفته و رنجیده به نظر میروی، دیگر آن جذابیت را نداری.
هوش مصنوعی: با کسی که از درد سوزان من آگاه است، میسوزم و با حرارت عشقش، آتش در وجودم شعلهور میشود و تو را به یاد یک تکه از وجودت میاندازم.
هوش مصنوعی: من هم سعی میکنم خدمی به تو بکنم به خاطر موی ریش عمزادهات و به خاطر وفاداری به تو.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این دنیا کسی پیدا شود که مانند سوزنگر به تشنهی زندگی، دو سوزن در دست داشته باشد و بر ماشهای فشار آورد.
هوش مصنوعی: شما بر روی تختی نشستهاید که به باد تعلق دارد و در واقع این مکان مناسب شما نیست، اما در عوض بر روی تختی از کباب نشستهاید و یک رانش را به خودتان اختصاص دادهاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.