قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در مدح شاه ابوالخلیل
کاخ ملک خوبتر ز خلد برین است
با همه دیدارهای خوب قرین است
پیکر او آفت بضاعت روم است
صورت او کاهش صناعت چین است
گوئی خاک اندر او بزر نهفته است
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰ - در مدح سلطان سنجر
ملک مصونست و حصن ملک حصین است
منت وافر خدای را که چنین است
شعلهٔ باسست هرچه عرصهٔ ملکست
سایهٔ عدلست هرچه ساحت دین است
خنجر تشویش با نیام به صلح است
[...]
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۱
آنک به حق داور زمان وزمین است
خسرو پیروز بخت نصرة دین است
حامی اسلام بیشکین که چو گردون
مرکب دوران او همیشه بزین است
آنکه در اطراف ملکش از در طاعت
[...]
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶
بخت جوان دارد آن که با تو قرین است
پیر نگردد که در بهشت برین است
دیگر از آن جانبم نماز نباشد
گر تو اشارت کنی که قبله چنین است
آینهای پیش آفتاب نهادست
[...]
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱
در صف دلها غم تو صدرنشین است
مرتبه ناله از تو برتر ازین است
بر تو نه تنها منم فشانده دل و دین
داعیه این است هر کرا دل و دین است
کس نشود سیر گفته ای ز وصالم
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷
بخت ابد یار آن که با تو قرین است
با تو نشستن به از بهشت برین است
جور و جفا کردن از تو دور نباشد
عادت خوبان روزگار چنین است
دل هوس زهد کرد و گوشه ولیکن
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹
ز اختر طالع که مهر او همه کین است
خیر ندیدیم اگر چه خیر درین است
دوست به هیچم فروخت با همه زاری
یار فروشی درین زمانه همین است
آینهٔ حسن و عشق روی برویند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۵
حلقه آه مرا سپهر نگین است
گریه من روشناس روی زمین است
تا تو به چشم رکاب پای نهادی
عشرت روی زمین به خانه زین است
رزق من از شاهراه گوش درآید
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳
گر بخرامد، نسیم خلد برین است
چون بنشیند، بهشت روی زمین است
ناز تو رنگینی جمال تو افزود
شهپر طاووس حسن، چین جبین است
مست نگاهم، تبسمی مزه ام بس
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸
نوبت عیداست و عید دولت و دین است
عید بدوران شهریار قرین است
خطبة دولت بنام حامی ملک است
شاهد دنیا بکام ناصر دین است
دست کرم زاستین سؤال گرای است
[...]
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷
بر سر رحم آسمان و یار به کین است
آه که دشمن چنان و دوست چنین است
نرگس او رهزن دل آفت دین است
شیفته ی چشم او هم آن وهم این است
در نفس آخرین نهفته رخ از من
[...]
قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶ - قصیده است در فتح قلعه خبوشان مشهور به قوچان
موت و حیاتی که خیر خلق زمین است
زندگی آصف است و مرگ امین است
مرگ امین لازم است کو به نهانی
خائن درگاه شاه چرخ مکین است
این دو به وقتی بود که پیک بشارت
[...]
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۳۵ - نامه سرکار نایب السلطنة العلیه سال اول ورود خراسان
ملک مصون است و حصن ملک حصین است
منت وافر خدای را که چنین است
یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » غزلیات » شمارهٔ ۲۴
صوفی... به را نه کفر و نه دین است
از همه... تر به کیش من این است
حلقه ...غیر دایره داران
هر که به زیر سپهر و روی زمین است
هر که یک انگشتریش از همه هستی
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱
عقرب زلف کجت بماه قرین است
ما رسیه خازن بهشت برین است
زهره چنگی که مشتریست غلامش
مشتری آن غلام زهره جبین است
گفتمش از کعبه برد جانب دیرم
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵
لعل شکربار یار من نمکین است
من نستانم شکر اگر نمک این است
سرو بباغ است و ماه در فلک اما
سرو بکاخ من است و مه بزمین است
کوه بلورین بمو زسحر شد آونگ
[...]
حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰
شهر پر آشوب و غارت دل و دین است
باز مگر شاه ما بخانه زین است
آینهٔ روست یا که جام جهان بین
آتش طور است با شعاع جبین است
با که توان گفت این سخن که نگارم
[...]
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰
قصد همه وصل حور و خلد برین است
غایت مقصود ما نه آن و نه این است
بر سر آزادهام نه صلح و نه جنگ است
در دل آسودهام نه مهر و نه کین است
شیخ و برهمن، مرید کعبه و دیرند
[...]
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲
حور تویی، بوستان بهشت برین است
باده به من ده که سلسبیل همین است
حادثهها را ز چشم مست تو بیند
بر سر هر کس که چشم حادثه بین است
کس نستاند به هیچ نافهٔ چین را
[...]
قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - وله ایضاً فی مدحه
ملک ز انصاف شه بهشت برین است
دوزخیم بالله ار بهشت چنین است
گرمی بازار دین چنانکه در اقلیم
کفر وقایع نگار دین مبین است
منت بیمر خدای عزوجل را
[...]