ز اختر طالع که مهر او همه کین است
خیر ندیدیم اگر چه خیر درین است
دوست به هیچم فروخت با همه زاری
یار فروشی درین زمانه همین است
آینهٔ حسن و عشق روی برویند
شوری بختم از آن لب نمکین است
دیده عزیز است از سرشک جگرگون
قیمت خاتم به اعتبار نگین است
در دل ما از غبار محنت گیتی
زخم جفاها چو جاده خاکنشین است
خوبی ظاهر مخر به هیچ که دریا
دشمن جان آمد و گشاده جبین است
صورت حال مرا چو روی نکویان
زلف پریشانی از یسار و یمین است
ریش به قدر عصا گذار که امروز
کوتهی ریش هتک حرمت دین است
در دل پر کلفت کلیم ز هجران
بسکه غبار است نقد داغ دفین است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کاخ ملک خوبتر ز خلد برین است
با همه دیدارهای خوب قرین است
پیکر او آفت بضاعت روم است
صورت او کاهش صناعت چین است
گوئی خاک اندر او بزر نهفته است
[...]
ملک مصونست و حصن ملک حصین است
منت وافر خدای را که چنین است
شعلهٔ باسست هرچه عرصهٔ ملکست
سایهٔ عدلست هرچه ساحت دین است
خنجر تشویش با نیام به صلح است
[...]
آنک به حق داور زمان وزمین است
خسرو پیروز بخت نصرة دین است
حامی اسلام بیشکین که چو گردون
مرکب دوران او همیشه بزین است
آنکه در اطراف ملکش از در طاعت
[...]
بخت جوان دارد آن که با تو قرین است
پیر نگردد که در بهشت برین است
دیگر از آن جانبم نماز نباشد
گر تو اشارت کنی که قبله چنین است
آینهای پیش آفتاب نهادست
[...]
در صف دلها غم تو صدرنشین است
مرتبه ناله از تو برتر ازین است
بر تو نه تنها منم فشانده دل و دین
داعیه این است هر کرا دل و دین است
کس نشود سیر گفته ای ز وصالم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.