حور تویی، بوستان بهشت برین است
باده به من ده که سلسبیل همین است
حادثهها را ز چشم مست تو بیند
بر سر هر کس که چشم حادثه بین است
کس نستاند به هیچ نافهٔ چین را
تا سر زلف تو سر به سر همه چین است
تا که دو زلف تو بر یسار و یمین است
چشم دو عالم بدان یسار و یمین است
زلف گرهگیر خود بین که بدانی
کارگشای دل اسیر من این است
از دم تیر بلا کجا بگریزم
کز همه سو ترک غمزهات به کمین است
تا تو سوار سمند برق عنانی
خرمن مه در میان خانه زین است
کی کرمت نگذرد ز بنده عاصی
چون صفت خواجهٔ کریم چنین است
زخم درونم چگونه چاره پذیرد
تا سر و کارم بدان لب نمکین است
راز نهان مرا ز پرده عیان ساخت
شوخ پری پیکری که پرده نشین است
چشم من و دور جام باده رنگین
تا که سپهر دو رنگ بر سر کین است
دورهٔ ساقی مدام باد که خوش گفت
دور خوشی دور شاه ناصر دین است
بستهٔ او هر چه در کنار و میان است
بندهٔ او هر که در زمان و زمین است
تاج و نگین دور از او مباد فروغی
تا که نشان در جهان ز تاج و نگین است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کاخ ملک خوبتر ز خلد برین است
با همه دیدارهای خوب قرین است
پیکر او آفت بضاعت روم است
صورت او کاهش صناعت چین است
گوئی خاک اندر او بزر نهفته است
[...]
ملک مصونست و حصن ملک حصین است
منت وافر خدای را که چنین است
شعلهٔ باسست هرچه عرصهٔ ملکست
سایهٔ عدلست هرچه ساحت دین است
خنجر تشویش با نیام به صلح است
[...]
آنک به حق داور زمان وزمین است
خسرو پیروز بخت نصرة دین است
حامی اسلام بیشکین که چو گردون
مرکب دوران او همیشه بزین است
آنکه در اطراف ملکش از در طاعت
[...]
بخت جوان دارد آن که با تو قرین است
پیر نگردد که در بهشت برین است
دیگر از آن جانبم نماز نباشد
گر تو اشارت کنی که قبله چنین است
آینهای پیش آفتاب نهادست
[...]
در صف دلها غم تو صدرنشین است
مرتبه ناله از تو برتر ازین است
بر تو نه تنها منم فشانده دل و دین
داعیه این است هر کرا دل و دین است
کس نشود سیر گفته ای ز وصالم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.