کاخ ملک خوبتر ز خلد برین است
با همه دیدارهای خوب قرین است
پیکر او آفت بضاعت روم است
صورت او کاهش صناعت چین است
گوئی خاک اندر او بزر نهفته است
گوئی باد اندر او بمشگ عجین است
زینت خلد برین ز باده خلد است
مردم را آرزوی خلد برین است
باده او خوبتر ز باده خلد است
ساقی او خوبتر ز حورالعین است
خلد برین بخردان برین نگزینند
از پی آن کان بشک و این به یقین است
روی زمینش ز بوسه دادن میران
یکسره پر نقش روی و نقش جبین است
شاه چو مهر است و پیشگاه سپهر است
میر چو شیر است و پیش قصر عرین است
شاه جهان بوالخلیل کز کرم او
روی زمین از خوشی چو خلد برین است
حصن حصینش بکار ناید هرگز
دولت او خود هزار حصن حصین است
ناصح او شاد و کامکار و عزیز است
حاسد او زار و مستمد و حزین است
یک صلت او هزار گنج روانست
یک سخن او هزار در ثمین است
جان و دل دوستانش پرطرب و ناز
پشت و رخ دشمنانش پر خم و چین است
او بیکی زین همی هزار سوار است
دشمن او بار اسب و آفت زین است
ناز و نشاطش همیشه جفت یسارند
دولت و بختش همیشه یار یمین است
در همه کاری وفا و جود گزیده است
از پی آن کز ملوک دهر گزین است
خواسته خوار است ازو و فضل گرامی
زفتی از او لاغر است و جود سمین است
جود به نزدیک او برابر جان است
داد به نزدیک او برابر دین است
خواسته نزدیک او قرار نگیرد
گوئی با خواسته بطبع بکین است
هست هلاک سپاه خصم کمانش
مرگ بگرد کمان او به کمین است
پاسخ سائلش روز بخشش هان است
پاسخ دشمنش روز کوشش هین است
تیغش مانند بحر خونین موج است
دستش مانند ابر در آگین است
از پی جود و وفا و حلم و بزرگیش
جان همه کس بدوستیش رهین است
همچو زمان و زمینش باد بقا کو
ماه زمانست و آفتاب زمین است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ملک مصونست و حصن ملک حصین است
منت وافر خدای را که چنین است
شعلهٔ باسست هرچه عرصهٔ ملکست
سایهٔ عدلست هرچه ساحت دین است
خنجر تشویش با نیام به صلح است
[...]
آنک به حق داور زمان وزمین است
خسرو پیروز بخت نصرة دین است
حامی اسلام بیشکین که چو گردون
مرکب دوران او همیشه بزین است
آنکه در اطراف ملکش از در طاعت
[...]
بخت جوان دارد آن که با تو قرین است
پیر نگردد که در بهشت برین است
دیگر از آن جانبم نماز نباشد
گر تو اشارت کنی که قبله چنین است
آینهای پیش آفتاب نهادست
[...]
در صف دلها غم تو صدرنشین است
مرتبه ناله از تو برتر ازین است
بر تو نه تنها منم فشانده دل و دین
داعیه این است هر کرا دل و دین است
کس نشود سیر گفته ای ز وصالم
[...]
بخت ابد یار آن که با تو قرین است
با تو نشستن به از بهشت برین است
جور و جفا کردن از تو دور نباشد
عادت خوبان روزگار چنین است
دل هوس زهد کرد و گوشه ولیکن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.