گنجور

 
یغمای جندقی

صوفی... به را نه کفر و نه دین است

از همه... تر به کیش من این است

حلقه ...غیر دایره داران

هر که به زیر سپهر و روی زمین است

هر که یک انگشتریش از همه هستی

ملکت...گی به زیر نگین است

صوفی...خرقه مهد و جلیل است

زاهد و...شاره کودن و زین است

زین رمه... زی سپهر چه نالی

از همه... تر سپهر برین است

مفتی و دعوی عشق و خرقه ناموس

هندوی قاروره باز خانه نیین است

از همه گیتی نه باک دار و نه امید

مردم... را چه مهر و چه کین است

سینه...گان و کلک خدنگم

دیده اسفندیار و تیر گزین است

حیله ...گان و حمله سردار

چالش روباه دشت و شیرعرین است