گنجور

 
۱
۲
۳
۲۴
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

همی گفت این سخنهای دل انگیز

شده دو چشم خونریزش گهر نیز

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۹ - رفتن دایه بار دیگر به پیش ویس و حال گفتن

 

سخن را با جوانمردی بیامیز

جوانی را ز خواب خوش برانگیز

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین

 

اگر خواهی بکش خواهی بر آویز

نه کردم نه کنم از رام پرهیز

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان

 

چو ابر آید تو با بارانش مستیز

به زودی از گذار سیل برخیز

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد

 

تو نیز از دل برون کن بیم و پرهیز

مکن تندی و چونین سخت مستیز

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ

 

بدو گفت ای صنم تو نیز بر خیز

مکن شه را دگر اندر بدی تیز

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ

 

به رامین گفت خیز ای یار و بگریز

کجا از دشمنان نیکوست پرهیز

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۱ - اندر پند دادن شاه موبد ویس را و سرزنش کردن

 

مکن ماها ز خشم من بپرهیز

که پرهیزد ز خشمم آتش تیز

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۷ - رسیدن پیگ رامین به مرو شاهجان و آگاه شدن ویس از آن

 

بدین شادی به درویشان دهم چیز

بسی گوهر به آتشگه برم نیز

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۱ - نامه اول در صفت آرزومندى و درد جدایى

 

دلی کاو شد تهی از خون خود نیز

درو آرام چون گیرد دگر چیز

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۱ - تمام شدن ده نامه و فرستادن ویس آذین را به رامین

 

بَدَل داری ز هر چیزی یکی چیز

چنان کز زر بدل دارند ارزیز

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۶ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

چو من گفتم که نسپاسم به هر چیز

زمانه گفت نشناسم ترا نیز

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۶ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

کنون برگرد و اندر من میاویز

چنان چون گفتی از مهرم بپرهیز

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۰ - (سی لحن باربد)

 

چو در شب بر گرفتی راه شبدیز

شدندی جمله آفاق شب‌خیز

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۰ - (سی لحن باربد)

 

چو کردی غنچهٔ کبکِ دَری تیز

ببردی غُنجهٔ کبکِ دل‌آویز

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸ - ستایش اتابک اعظم شمس‌الدین ابوجعفر محمدبن ایلدگز

 

فلک با او کرا گوید که برخیز

که هست این قایم افکن قایم آویز

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹ - خطاب زمین‌بوس

 

بدین مشتی خیال فکرت‌انگیز

بساط بوسه را کردم شکر‌ریز

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب

 

اساس بیستون و شکل شبدیز

همیدون در مداین کاخ پرویز

۱ بیت
نظامی
 
 
۱
۲
۳
۲۴
 
تعداد کل نتایج: ۴۶۷