فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
چنانت باد در دولت بلندی
که چون جمشید دیوان را ببندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
بگفت آزادگانش را به تندی
که از جنگ آوران زشتست کندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
حریری قاقمی خزّی پرندی
خرد بر صبر سوزی خواب بندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
مکن بر حکم یزدان ناپسندی
مده بی درد، ما را دردمندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
صواب آنست اگر تو هوشمندی
که ایشان را زبان بر خود ببندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
یکی نیرنگ ساز از هوشمندی
مگر مردیش را بر من ببندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
به ناله دل چنان از تن بکندی
که بلبل را ز شاخ اندر فگندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
ترا آن به که دل در وی نبندی
کزین دلبندی آید مستمندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ
همه نامت به خاک اندر فگندی
همه مهر خود از دلها بکندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۸ - دیدن ویس رامین را و عاشق شدن بر او
نه من شایم به ننگ و ناپسندی
نه او شاید به رنج و مستمندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین
مکن بر بخت چندین ناپسندی
که آرد نا پسندی مستمندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۶ - پاسخ فرستادن ویرو پیش موبد
نگر تا بر من این تهمت نبندی
که هرگز ناید از من ناپسندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
چرا هنواره چونین مستمندی
جرا این سست جانت را پسندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
مکن با دوست چندین ناپسندی
ز دل منمای چندین مستمندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
ز مهر دل شود تیزیش کندی
نیارد کرد با معشوق تندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۱ - آگاهى یافتن موبد از قیصر روم و رفتن به جنگ
نباسد شادمانی بی نژندی
نه پیروزی بود بی مستمندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
که دید از آب و از آهن پرندی
که دید از مشک و از عنبر کمندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن بهگوى رامین را
اگر پند رهی را کار بندی
شوی رسته ز چندین مستمندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى
لبش گشته شفای هر گزندی
ببرده آب هر شهدی و قندی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۷ - نامهٔ هفتم اندر گریستن به جدایى و نالیدن به تنهایى
عجب دارم که بر من چون پسندی
چنین زاری و چونین مستمندی