فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۳ - زارى کردن ویس از رفتن رامین
دلم چون نامهٔ پر رنج و دردست
که بر عنوان او این روی زردست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن
بدان راما که گیتی گرد گردست
ازو گه تن درستی گاه دردست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۰ - پاسخ دادن ویس رامین را
ز حسرت میبسایم دست بر دست
که چیزی نیستم جز باد در دست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۴ - پاسخ دادن رامین ویس را
جهان چون آسیای گرد گردست
که دادارش چنین گردنده کردهست
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۹ - شراب خواهد
فریدالدین کاتب دام عزه
مگر چون ده منی سیکیش بردست
به گرمایی چنین در چار طاقش
به دست چار خوارزمی سپردست
بنتوانی شنید آخر که گویند
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۳ - قطعهٔ زیر را به خواجه اسحاق پدر خواندهٔ خود فرستاده
مرا مقصود فرزندان آدم
ز فرزندان صدق خود شمردست
خداوند اوحدالدین خواجهاسحق
که گیتی با بزرگیهاش خردست
گرش بینی بگو ای آنکه پایت
[...]
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴
پی آن گیر کاین ره پیش بردست
که راه عشق پی بردن نه خردست
عدو جان خویش و خصم تن گشت
در اول گام هرک این ره سپردست
کسی داند فراز و شیب این راه
[...]
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۲) حکایت آن جوان که از زخم سنگ منجیق بیفتاد
زمین و آسمان دریای دردست
نگردد غرقه هر کو مرد مردست
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۲) حکایت سلطان محمود با مظلوم
چو افتادن درین ره سودِ مردست
بیفتد هر که اینجا اهل دردست
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۵) حکایت جبریل با یوسف علیهما السلام
دلت مردهست اگر زین درد فردست
که بی شک زنده را احساس در دست
عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
دو گیتی را نجوید هر که مردست
یکی را جوید او کین هر دو گردست
عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
به درد آید درین ره هر که مردست
که کاوین عروس خلد دردست
عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
جهان بر ره گذر هنگامه کردست
تو بگذر زانک این هنگامه سردست
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
اگر جانست بیش اندیش دردست
وگر دل سیل خون در پیش کردست
عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
نگیرد از چو من کس هیچدر دست
بعذرای دایه زلفم پیچ بر دست
عطار » خسرونامه » بخش ۴۳ - آگاهی یافتن شاه اسپاهان از بردن هرمز گل را
یقین دانم که این فکری نه خردست
که این زن را چنین از راه بردست
عطار » خسرونامه » بخش ۷۰ - در وفات قیصر و پادشاهی جهانگیر
نشستن مرگ را کاری نه خردست
که هر کو مرگ را بنشست مردست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۵ - در طلب دوست و اعیان کل و گنج حققی یافتن و اسرار امیرالمؤمنین علی کرّم اللّه وجهه در جاة گفتن فرماید
از آن میخورد نِیْ تا زخم خوردست
در اینعالم بسی فریاد کردست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
مئی کین دل از او یک قطره خوردست
ز بوی عشق در اندوه و دردست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۲ - در سؤال از پیر طریقت درسر نگاهداشتن از خلق و جواب دادن وی سائل را فرماید
که ازجام وصال شاه خوردست
وز آن اینجایگه او گوی بردست