گنجور

 
انوری

مرا مقصود فرزندان آدم

ز فرزندان صدق خود شمردست

خداوند اوحدالدین خواجه‌اسحق

که گیتی با بزرگیهاش خردست

گرش بینی بگو ای آنکه پایت

ز رتبت پایهٔ گردون سپردست

خبر داری که فرزند عزیزت

چه پای امروز در خواری فشردست

ز پای اندر میفکن دست گیرش

که اندر پایمال و دست بردست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
انوری

فریدالدین کاتب دام عزه

مگر چون ده منی سیکیش بردست

به گرمایی چنین در چار طاقش

به دست چار خوارزمی سپردست

بنتوانی شنید آخر که گویند

[...]

عطار

پی آن گیر کاین ره پیش بردست

که راه عشق پی بردن نه خردست

عدو جان خویش و خصم تن گشت

در اول گام هرک این ره سپردست

کسی داند فراز و شیب این راه

[...]

مشاهدهٔ ۱۵ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
جهان ملک خاتون

دلم بربود و درمان نیست در دست

وصال او مرا درمان دردست

ز هجرم اشک دیده گشته گلگون

ز دردم رنگ رو چون کاه زردست

ز من پرسد طبیب دردم آخر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه