|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر فریدالدین کاتب دام عزه، شاعر به موضوعات عشق و دردهای ناشی از آن میپردازد. او از سختیهای عشق و ناتوانی در فرار از دردهای دل صحبت میکند، با بیان اینکه گرما و فشار عشق همچون باری سنگین بر دوش انسان است. شاعر به زیبایی و صفای سخن اشاره میکند و از قدرت عشق و استمرار آن، حتی در برابر مشکلات و چالشها، سخن میگوید. در پایان، او آرزوی مصونیت از حوادث و حفظ نقش خود در دنیا را مطرح میکند.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و دلربایی شخصی اشاره میکند که مانند ده منی (نوعی حیوان) در دستان او قرار دارد. این تصویر نشاندهندهی تسلط و قدرت او بر زیبایی و جذابیت است که بهنوعی در دستانش ایستاده و در اختیارش است. شاعر با این بیان میخواهد به عشق و محبت خود نسبت به آن شخص بپردازد و نشان دهد که این زیبایی چگونه بر او تأثیر گذاشته است.
هوش مصنوعی: در گرما و حرارت شدید این مکان، آن را به دست چهار دانشمند خوارزمی سپردهاند.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی بشنوی که میگویند آن کلام روشن و بینقص در دست کسی زندانی است؟
هوش مصنوعی: اگر میدانی که آن آتش هنوز زنده است، چندین بار بر روی آبی که در دلت است، آب بریز تا آن را خاموش کنی.
هوش مصنوعی: خود را از حوادث و حوادث زندگی محافظت کن تا نقش و نمای زیبای جهان از دست نرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم چون نامهٔ پر رنج و دردست
که بر عنوان او این روی زردست
مرا مقصود فرزندان آدم
ز فرزندان صدق خود شمردست
خداوند اوحدالدین خواجهاسحق
که گیتی با بزرگیهاش خردست
گرش بینی بگو ای آنکه پایت
[...]
پی آن گیر کاین ره پیش بردست
که راه عشق پی بردن نه خردست
عدو جان خویش و خصم تن گشت
در اول گام هرک این ره سپردست
کسی داند فراز و شیب این راه
[...]
دلم بربود و درمان نیست در دست
وصال او مرا درمان دردست
ز هجرم اشک دیده گشته گلگون
ز دردم رنگ رو چون کاه زردست
ز من پرسد طبیب دردم آخر
[...]
درختانش که سر در ابربر دست
ز راه برگ دایم آبخور دست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.