جوانی داشت دیرینه رفیقی
رسیدش زخم سنگ منجنیقی
میان خاک و خون آغشته میگشت
رسیده جان بلب سرگشته میگشت
دمی دو مانده بود از زندگانیش
رفیق اندر میان ناتوانیش
بدو گفتا بگو تا چونی آخر
جوابش داد تو مجنونی آخر
اگر سنگی رسد از منجنیقت
بدانی تو که چونست این رفیقت
ولی ناخورده سنگی کی بدانی؟
بگفت این و برست از زندگانی
تو نشناسی که مردان در چه دردند
ولی دانند درد آنها که مردند
اگر درد مرا دانی دوائی
بکن ور نه برو بنشین بجائی
نصیب من چو ماهم زیرِ میغست
دریغست ودریغست و دریغست
مرا صد گونه اندوهست اینجا
که هر یک مه ز صد کوهست اینجا
اگر من قصّهٔ اندوه گویم
بر دریا و پیش کوه گویم
شود چون سیل کوه اینجا ز اندوه
چو دریا اشک گردد جملهٔ کوه
چنین نقلی درست آمد ز اخبار
که هر روزی که صبح آید پدیدار
میان چار رکن و هفت دایر
شود هفتاد میغ از غیب ظاهر
بر آن دل کو ز حق اندوه دارد
ز شست و نُه برو اندوه بارد
ولی هر دل که از حق باشدش صبر
همه شادی برو بارد بیک ابر
زمین و آسمان دریای دردست
نگردد غرقه هر کو مرد مردست
چو گیرم بر کنار بحر خانه
ز موجم بیم باشد جاودانه
فرو رفتم بدریائی من ای دوست
که جان صد هزاران غرقهٔ اوست
چو چندین جان فرو شد هر زمانی
کجا بادید آید نیم جانی
عجب نبوَد که گم گردم بیکبار
عجب باشد اگر آیم پدیدار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به توصیف حال و روز جوانی میپردازد که بر اثر جنگ و آسیبهای ناشی از آن در وضعیت دشواری قرار دارد. او در میانه درد و رنجهایش با رفیقش گفتوگو میکند و از عدم درک عمیق دردهایش از سوی رفیقش گلایه میکند. جوان به این نکته اشاره میکند که تنها کسانی که درگیر درد و رنج هستند، میتوانند درکی واقعی از آن داشته باشند. او از اندوههای فراوان خود میگوید و اینکه این اندوهها او را از درون نابود میکند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که دریا و آسمان پر از درد است، اما کسانی که از حق صبر دارند، شادی و آرامش را تجربه میکنند. این شعر عمیقاً به معضلات انسانی و درک و فهم درد و رنج اشاره دارد.
هوش مصنوعی: جوانی که سالها با دوستی همراه بود، حالا زخم ناشی از پرتاب سنگی از منجنیق را تجربه کرده است.
هوش مصنوعی: در میان خاک و خون، حالتی آشفته و نزار به وجود آمده بود و جان آدمی در این شرایط سردرگم و بیهدف میشود.
هوش مصنوعی: دوستانش در لحظهای که به پایان زندگیاش نزدیک میشدند، در حال ضعف و ناتوانی او را تنها گذاشتند.
هوش مصنوعی: به او گفتند بگو چگونه هستی، و او در پاسخ گفت که تو دیوانهای در نهایت.
هوش مصنوعی: اگر سنگی از جایگاه تو به سمت من پرتاب شود، بدان که او هیچ دوستی با تو ندارد.
هوش مصنوعی: اگر تجربهای از سختیها نداشته باشی، نمیتوانی ارزش آن را درک کنی. این جمله را گفت و از زندگی دور شد.
هوش مصنوعی: تو از درد مردان خبر نداری، اما کسانی که مردهاند، خوب میدانند چه سختیهایی را تحمل کردهاند.
هوش مصنوعی: اگر از درد من باخبری، درمانی برایم پیدا کن. و اگر نه، بهتر است در جایی بنشینی و تماشا کنی.
هوش مصنوعی: نصیب من مانند ماهی است که زیر ابر پنهان مانده؛ چه حسرتی دارد این حالت و چه غصهای است.
هوش مصنوعی: من در اینجا با انواع مختلفی از اندوه دست و پنجه نرم میکنم که هر کدام همانند هزاران مشکل بزرگ و سنگین هستند.
هوش مصنوعی: اگر من از غصههایم بگویم، در کنار دریا یا در برابر کوهها هم میتوانم این داستان را بازگو کنم.
هوش مصنوعی: وقتی اندوه فراوان میشود، مانند سیلی از کوه سرازیر میشود و اشکها مانند دریا همه جا را پر میکند.
هوش مصنوعی: این جمله میگوید که هر روز که صبح میشود، چیزی جدید و مشخص به وجود میآید. یعنی هر روز به نوعی تازهای را برای ما به ارمغان میآورد که قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: میان چهار عنصر و هفت مرکز، هفتاد راز از عالم غیب آشکار میشود.
هوش مصنوعی: دل کسی که به حق اندوهگین است، از دلایل گوناگون و مشکلات مختلف غمگین میشود.
هوش مصنوعی: هر دلی که به حق متصل باشد، با صبر و شکیبایی تمام خوشحالی و سرور را همچون بارانی که از ابر میبارد، دریافت میکند.
هوش مصنوعی: زمین و آسمان همچون دریایی از درد هستند و هر کس که مردانه و با شجاعت قدم در این دنیای پر از چالشها بگذارد، غرق نخواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی در کنار دریا نشستهام، از طغیان امواج نگران هستم که ممکن است همیشه ادامه داشته باشد.
هوش مصنوعی: به عمق دریا فرو رفتهام، ای دوست، که جانهای بسیاری در آن غرق شدهاند.
هوش مصنوعی: هر زمانی که جانهای زیادی از بین میرود، چه میتوان کرد؟ فقط میتوان آرزوی نجات نیمجانی را داشت که شاید وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: این طبیعی است که یک بار گم شوم، اما شگفتانگیز خواهد بود اگر دوباره پیدا شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.