عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
چو سوسن شکر گفت از هر زبانت
ازان افراخت سر سوی جهانت
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در نعت سید المرسلین صلی اللّه علیه و سلم
ز ذات خویش دیده لامکانت
در آنجا بود کل عین العیانت
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۷) حکایت پسر ماه روی با درویش صاحب نظر
کشم در تنگ بیز امتحانت
ببینم احترام و قدر جانت
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۱) حکایت درخت بریده
ز حال خود خبر نه این زمانت
ولی چون بر لب آید مرغ جانت
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۹) حکایت پیر بخاری و مخنث
تفحص گر کنی از نقد جانت
تحیّر بیش گردد هر زمانت
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱۰) حکایت بایزید با آن مرد سائل که او را در خواب دید
کجا بوید گل توحید جانت
که بوی شرک آید از دهانت
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۹) حکایت آن مرغ که در سالی چهل روز بیضه نهد
چراغی در بیابانست جانت
که مشکات تن آمد سدِّ آنت
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۶) حکایت جهاز فاطمه رضی الله عنها
چو پای و دست و روی و جسم و جانت
نخواهد ماند گو این هم ممانت
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۱) حکایت مسلمان شدن یهودی وحال او
چو بشنیدیم نامش از زبانت
همه جانها بخست از غم چو جانت
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۳) حکایت مأمون خلیفه با غلام
چرا میآید این رفتن گرانت
که میگوید خداوند جهانت
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۴) حکایت اصمعی با آن مرد صاحب ضیف و زنگی حادی
چو رسوائی خود گردد عیانت
بسوزد آتش تشویر جانت
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۳) حکایت نوشروان عادل
اگر اخلاص باشد آن زمانت
بکار آید وگرنه وای جانت
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۴) سخن گفتن آن مرد در غیبت
ولیکن چون نه این ماند نه آنت
بسرّ قدس مشغولست جانت
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۱۱) حکایت سلطان محمود و ایاز
که از چه رشک آید در جهانت
جوابی راست خواهم زین میانت
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱) حکایت افلاطون و اسکندر
نه کم آمد ز قشر بیضه جانت
نه موی سر فزونست از روانت
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۸) حکایت آن زن در حضرت رسالت
چو ابلیسی منی آورد جانت
کَی از رحمت بوَد بَر جاودانت
عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهینامه » ابیات برگزیدهٔ از روایت دوم دیباچۀ الهی نامه از روی نسخههای دیگر
زهی طاقت که گر ما زین امانت
برون آئیم ناکرده خیانت
عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
چنین گفت آن عزیزی بادیانت
که تا حق عرضه دادست این امانت
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
چو دل پر یاد حق داری زفانت
بود در آخرت هم راه جانت
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
به توحید ار گشاید چشم جانت
برآرد بانگ سبحانی زبانت