گنجور

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۹ - محراب عشق

 

نهاد شمر چو بر خاک، ماه روی حسین

ستاره ریخت فلک بر غبار کوی حسین

حیا نکرد ز روی نبی و فاطمه خصبم

نهاد خنجر بیداد، بر گلوی حسین

به سجده رفت به محراب عشق، روح نماز

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۳۸ - گوهر اشک

 

رسید موسم ماتم که گریه ساز کنید

فغان و ناله به سبط شه حجاز کنید

شهید کرب و بلا، بی کفن فتاده به خاک

ز اشک غسل دهیدش، بر او نماز کنید

بپا کنید چو بزم عزای شاه شهید

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۵۷ - شراره آه دل

 

دلم ز ماریه عزم سفر نکرده هنوز

هوای شهر و دیار دگر نکرد هنوز

خیال می کشدم گه به شام و، گه به حجاز

ولی ز ماریه قطع نظر نکرده هنوز

به اهل بیت پیمبر مگر که مر شریر

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۵۸ - سرخی افق

 

ز چیست شور و فغان در جهان بپاست هنوز؟

خروش و ولوله در عرش کبریاست هنوز

ز قتل سبط نبی قرن ها گذشته ولی

لوای ماتم جانسوز او به پاست هنوز

عزای سبط پیمبر کجا شود منسوخ

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۷۷ - داغ لاله رخان

 

فلک ز ماتم زینب مگر خبر دارد

و گرنه جامهٔ نیلی چرا به بر دارد؟

خبر ز حال سکینه ندارد آن طفلی

که صبح و شام، به سرسایهٔ پدر دارد

کباب می شود از گریهٔ سکینه دلم

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۷۸ - سرشک آتش‌گون

 

فغان ز دست تو ای روزگار کج بنیاد!

دلی ز دست تو ای بی وفا ندیدم شاد!

ز تند باد تو ای دهر سفله پرور رفت

شکوفه های گلستان احمدی بر باد

به دشت کرب و بلا آب های جاری بود

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۸۱ - شور حسینی

 

فلک به آل نبی ظلم بی حساب چرا؟

جفا و جور به اولاد آن جناب چرا؟

دمی که شاه شهیدان ز صدر زین افتاد

به حیرتم نشدی ای فلک! خراب چرا؟

چو آفتاب رخش شد عیان، زمشرق نی

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۸۲ - خاکستر تنور

 

فلک خراب شوی انقدر غرور چرا

به اهل بیت نبی گشته ای جسور چرا؟

عزیز ساقی کوثر، به دشت کرب و بلا

سرش ز تن لب خشکیده گشت دور چرا؟

شهی که خوابگهش دامن پیمبر بود

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۸۴ - صد هزار افسوس

 

زجور چرخ ستمکار، صد هزار افسوس

که کرده روز مرا تار، صد هزار افسوس

عزیز فاطمه شد از جفای چرخ، دریغ

به دشت کرب و بلا خوار، صد هزار افسوس

لوای شاهی سلطان یثرب و بطحا

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۸۷ - سلیمان کربلا

 

فغان ز کج روی روزگار و مکر و فنش

که پور فاطمه را دور کرد از وطنش

دریغ و درد سلیمان کربلا را کرد

زمانه سخت لگدکوب ظلم اهرمنش

ز کینه گشت تنش پایمال سم ستور

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۹۳ - داغ لاله ها

 

« چو لاله بین، دل پر درد و داغ، زینب را

دمی بگیر تو مادر، سراغ، زینب را»

به باغ کرب و بلا یافت تا که ره گلچین

اثر نماند زگل ها به باغ، زینب را

از آن زمان که لب خشک کشته شد پسرت

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۹۸ - شعلهٔ سخن

 

پدر زهجر تو کاهیده چون هلال تنم

خوشا دمی که به ماه رخت نظاره کنم

زکربلای تو بویی گرم رسد به مشام

هزار بار بود به زنافهٔ ختنم

از آن زمان که ز آغوش تو جدا گشتم

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۰۲ - ستاره می شمرم

 

پدر ز درد فراقت خون شده جگرم

ز هجر روی تو چون طایر شکسته پرم

پدر بیا و ز بحر غمم رهایی بخش

که سیل اشک، ز هجرت رسیده تا کمرم

مرا ز دیده بود از غم تو خون جاری

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۰۳ - حلقهٔ ماتم

 

به شام چون اسرارا خرابه شد منزل

فزون ز کرب و بلا گشت بهرشان غم دل

طعامشان همگی بود لخته های جگر

شرابشان همه از قطره های اشک بصر

یکی ز هجر پدر، در خروش و آه و فغان

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۰۴ - آتش غم

 

چه شد که ای گل من! این چنین تو پژمردی

چراغ محفل من از چه زود افسردی

مگر به خواب چه دیدی که لب فرو بستی

دل شکسته ما را دوباره بشکستی

شوم فدای تو ای نوگل گلستانم!

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۱۶ - بخت خفته

 

چها که می کشم از دست بخت خفتهٔ خویش

که هر چه می کنم از خواب بر نمی خیزد

به آتش افکنمش ور به آبش اندازم

ورش بباد دهم خاک بر سرم بیزد

چه طالعی ست که دیرینه دوستان مرا

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۱ - تارک الصلاه مباش

 

نصیحتی کنمت ای پسر ز من بشنو!

تو این نصیحت و چون گوهرش محافظ باش

مجالست منما با قلندر و درویش

مصاحبت منما با ارازل و اوباش

به زور پنجه و بازوی خویش غره مشو

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۳ - خجسته کتاب

 

هزار شکر که شد ختم این خجسته کتاب

به عون خالق و جبار و قادر قهار

اگر چه شیوهٔ من نظم و مدح و مرثیه بود

مرا به نظم غزل کرد دوستی ناچار

به غیر مدح رسول و ائمه و اطهار

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۷ - تیغ تیز

 

به روزگار از این درد صعب تر نبود

که نزد خلق عزیزی اگر ذلیل شود

ولی مصیبت اینجاست کان ذلیل، حقیر

فتد به بستر بیماری و علیل شود

هزار مرتبه باشد ز زندگی خوشتر

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۸ - عجوزهٔ دنیا

 

چه خواهی از دل من، ای عجوزهٔ دنیا!

طلاق گفتمت از من دگر چه می‌خواهی

مرا که نیست خبر از جحیز و زینت تو

دگر ز جان من بی خبر، چه می‌خواهی

ترکی شیرازی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode