امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰ - تتبع خواجه
نسیم صبح بگو آن نهال رعنا را
که باغ عمر خزان دیده از تو شد ما را
به یک قدح که کشیدی ز آب آتش رنگ
چه آتشی که زدی عاشقان شیدا را
شدم به زهد قوی غره و ندانستم
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲ - تتبع خواجه در طور سعدی
ز روی بستر شاهی به بین گهی ما را
به زیر پهلو خار و به زیر سر خارا
چو لب به عشوه گزی دست اگر نهم بر دل
بگو چه چاره کنم جان ناشکیبا را؟
حدیث وصل ترا بر زبان اگر نآرم
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳ - اختراع
ز عشق هست به دل بار صد هزار مرا
هنوز شکر بود صدهزار بار مرا
گرم بود می گلگون ز ساقی گلرخ
به حور و کوثرت ای پارسا چه کار مرا؟
به بوسه ای که دهی و کشی منه منت
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷ - جواب خود گوید
زهی به خار مژه صد هزار زار ترا
اسیر دو گل عارض دو صد هزار ترا
مباد جور خزان از بهار زیبایی
چنین که تازه شد گلشن عذار ترا
دلا ز ناله مکن دعوی شکیبایی
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴ - مخترع
تو خوب و خلق تو خوب و تکلمت هم خوب
نبرده چون تو بخوبی کسی به عالم خوب
به حسن به ز پری آدمی گری برتر
نگشته مثل تو پیدا ز نسل آدم خوب
کشی بخوبی و جانبخشی از سخن که چو تو
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲ - در طور خواجه
شگفت چون گل رخسار ساقی از می ناب
بنای زهد من از سیل باده گشت خراب
مرا که نقد دل و دین برفت در سر می
ز نام و ننگ درین کهنه دیر خود چه حساب
بنوش باده و دیوانه باش در عالم
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳ - مخترع
ز تب مباد صداعی بدان جوان یارب
که صدقه سرش این پیر ناتوان یارب
ز هجر یارب و افغانم از فلک بگذشت
توام خلاص نمایی ازین فغان یارب
رسید یا رب من شام غم به مجمع دیر
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶ - در طور مخدومی نورا
من وز هجر مهی ناله و فغان هر شب
فغان و ناله رساندن بآسمان هر شب
ز عشق تازه جوانی بگو چه گشت رسید
هزار جور باین پیر ناتوان هر شب
پی نظاره به کنجی نهان شوم که رود
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲ - تتبع میر
خیال مغبچگان تا درون جان من است
بکوی دیر مغان ناله و فغان من است
کمند زلف بتی این که ساختم زنار
درون دیر بهر بزم داستان من است
به بین بصافی ساغر درو به حمرت می
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳ - تتبع خواجه
چو سرخوشم دگر ای پیر دیر از کرمت
خوش است گر سر خود بر ندارم از قدمت
چه عیب دمبهدم ار خاک کوی دیر شوم
ز نشئهای که دهد بادهای دمبهدمت
گناه آتش عشق ای فرشته پر منویس
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵ - تتبع خواجه
ز بس که مستی عشقم ز شرح بیرون است
می است اشک جگرگون مگر که او چون است
شراب را بود آن گونه زان گلرخسار
نه گونه رخ او از شراب گلگون است
کمال عشق من و حسن بینهایت او
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱ - تتبع خواجه
قدم به کلبهام از لطف بیکرانهٔ توست
که بنده بنده تو بود و خانه خانهٔ توست
شب به کوی وی ای دل چهها فتاده که روز
به شهر و کوه و دمن خلق بر فسانهٔ توست
گدایم و تو غنی ای جوان بادهفروش
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸ - ایضا له
کسی که دل ز سر زلف مشکسای تو بست
امید جان به لب لعل جانفزای تو بست
غریب کوی تو شد دل بپرس گه گاهش
چرا که رخت سفر از وطن برای تو بست
نگر تموج خون خواست نقش بند ازل
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۹ - تتبع خواجه
بیا که عرصه میخانه عشرت آبادست
ز ساحتش خس اندوه رفته بر بادست
کتابه در عالیش این رقم کین در
بآنکه از دو جهان رو نتافت نکشادست
ز تاق مرتفعش این صدا رسید به گوش
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۸۰ - ایضا له
منم که کنج خرابات خانقاه منست
می صبوح زدن ورد صبحگاه منست
نبسته تیره گی کفر کله بر سر دیر
ز عشق مغبچه بر چرخ دود آه منست
ز عشق ماه وشان داغهای تازه ببین
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳ - ایضا له
مرا که جز به خرابات عشق راهی نیست
به غیر درگه پیر مغان پناهی نیست
ز بهر سجده بتی گر طلب کنم چه عجب
به غیر بت چو سرم را حواله گاهی نیست
به قتل من چه کشد غمزه ات صف مژگان
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶ - تتبع خواجه
ز بحر چرخ به کشتی عمر صد خلل است
دواش بحر شراب و سفینه غزل است
می رقیق چو نقد حیات بیمثل است
بت شفیق چو عمر عزیز بیبدل است
به وصل او ندهم راه احتمال ای عشق
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳ - تتبع خواجه
بیا که هاتف میخانه دوش پنهان گفت
به من حکایتی از سر می که نتوان گفت
چو گشت واقف ازین حال پیر باده فروش
میم به تهنیه داد و به لطف و احسان گفت
که ای گدای خرابات ناامید مباش
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶ - تتبع خواجه
اگر چه پیر مغانم پیاله داد به دست
به عشوه مغبچه ام کرد مست و باده پرست
ز شیخ و خانقه و حور و روضه ام فارغ
مرا که پیر و جوانی چنین میسر هست
ببین بلندی چرخ برین و پستی خاک
[...]

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴ - تتبع مخدوم در طور خواجه
بیا که پیر مغان در سبو شراب انداخت
هوای مغبچه دلها در اضطراب انداخت
نه ساقی از خوی رخسار خود چکاند به جام
پی نشاط دل من به می گلاب انداخت
بجست اهل طرب را پی نشاط صبوح
[...]
