گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

ز بحر چرخ به کشتی عمر صد خلل است

دواش بحر شراب و سفینه غزل است

می رقیق چو نقد حیات بی‌مثل است

بت شفیق چو عمر عزیز بی‌بدل است

به وصل او ندهم راه احتمال ای عشق

اگرچه پیش خرد این فسانه محتمل است

حدیث رند خرابات نیست جز تسلیم

که اهل خانقه است آنکه سربه‌سر جدل است

رو ای فقیه که باشد فنا نتیجه عشق

ولیک عشق به دل نشئه می ازل است

امید قطع کن ای مرغ دل ز گلشن دهر

که دام طایر قدسی ز دشته امل است

ز قطع راه فنا وصل یافتی فانی

بلی مراد درین راه در خور عمل است

 
 
 
حافظ

در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است

صُراحیِ میِ ناب و سَفینهٔ غزل است

جَریده رو که گذرگاهِ عافیت، تنگ است

پیاله گیر که عُمرِ عزیز  بی‌بَدَل است

نه من ز بی‌عملی در جهان مَلولَم و بس

[...]

جامی

خیال خال لبت تخم مزرع امل است

هوای خط تو ختم صحیفه عمل است

اگر نه رقعه قتل من آرد از تو رسول

رسول قاصد جان رقعه نامه اجل است

زکات آن لب میگون به می پرستان ده

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
عرفی

هزار حسن عبادت نه زشتی عمل است

متاع من دل مجذوب و مستی ازل است

یکی است نقد حکیمان و حسن نادانان

هر آن چه در کتب حکمت است در مثل است

کسی که گشته به تقلید آدمی سیر ت

[...]

سلیم تهرانی

بنای توبه ز ابر بهار در خلل است

می دوآتشه عمر دوباره را بدل است

ز شام تا دم صبح است وقت می خوردن

میان روز، بط می خروس بی محل است

کجاست ساغر می تا مرا کند بلبل

[...]

فیض کاشانی

برای دوست رفیقی که خالی از خلل است

محبت نبی و آل و علم با عمل است

صفیف شو به عمل راه آخرت تنگ است

به علم کوش که عمر عزیز بی‏بدل است

نه من ز بی‏عملی در جهان ملولم و بس

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه