ز بحر چرخ به کشتی عمر صد خلل است
دواش بحر شراب و سفینه غزل است
می رقیق چو نقد حیات بیمثل است
بت شفیق چو عمر عزیز بیبدل است
به وصل او ندهم راه احتمال ای عشق
اگرچه پیش خرد این فسانه محتمل است
حدیث رند خرابات نیست جز تسلیم
که اهل خانقه است آنکه سربهسر جدل است
رو ای فقیه که باشد فنا نتیجه عشق
ولیک عشق به دل نشئه می ازل است
امید قطع کن ای مرغ دل ز گلشن دهر
که دام طایر قدسی ز دشته امل است
ز قطع راه فنا وصل یافتی فانی
بلی مراد درین راه در خور عمل است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفهومی عمیق و فلسفی درباره زندگی، عشق و فنا میپردازد. شاعر به تشبیه زندگی به دریایی میپردازد که کشتی عمر در آن با مشکلاتی روبهروست و تنها نوشیدنی رقیق (شراب) و غزل میتواند به آرامش آن کمک کند. او عشق را به عنوان چیزی بیبدیل و عزیز میبیند که باید به آن متعهد بود و از احتمالات دیگر دوری جست. همچنین، در این اشعار اشارهای به تسلیم در مقابل عشق و پرهیز از جدل و نزاع شده است. شاعر به فقیه میگوید که عشق حقیقی فراتر از مفهوم فنا است و در ذات خود مایهی حیات و سرسبزی است. در نهایت، بر اهمیت عمل و مسیر واقعی عشق تأکید میشود و این که امید را باید از موانع دنیوی دور کرد.
هوش مصنوعی: از دریای زندگی، کشتی عمر با مشکلات و موانع زیادی رو به روست، که درمان آنها نوشیدن میباشد و آن نوشیدنی، شعر و غزل است.
هوش مصنوعی: زندگی نرم و لطیف مانند مایهای ارزشمند و بیهمتاست، و محبوبی مهربان همچون عمر گرانبها و بینظیر است.
هوش مصنوعی: ای عشق، من هیچ راهی برای احتمال وصل او نمیگذارم، هرچند که در نظر خرد ممکن است این داستان قابل قبول به نظر برسد.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که صحبت از رند و اهل میخانه نیست، بلکه فقط کسانی که تسلیم و مطیع هستند، میتوانند به این مباحث بپردازند. آنهایی که در خانقاه هستند، نمیتوانند در جدل و گفتگوهای بیهوده شرکت کنند.
هوش مصنوعی: ای دانشمند، بدان که نتیجه عشق چیزی جز فنا و زوال نیست، اما عشق به دل انسانی حالتی است که از آغاز وجود دارد و پایدار است.
هوش مصنوعی: ای مرغ دل، امیدوار نباش از باغ زندگی، زیرا گرفتار شدن در دام آرزوهای دنیا، تو را به دردسر میاندازد.
هوش مصنوعی: تو با کنار گذاشتن مسیر زوال، به وصل و پیوند دست یافتهای. بله، هدف در این مسیر، عمل و تلاش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است
صُراحیِ میِ ناب و سَفینهٔ غزل است
جَریده رو که گذرگاهِ عافیت، تنگ است
پیاله گیر که عُمرِ عزیز بیبَدَل است
نه من ز بیعملی در جهان مَلولَم و بس
[...]
خیال خال لبت تخم مزرع امل است
هوای خط تو ختم صحیفه عمل است
اگر نه رقعه قتل من آرد از تو رسول
رسول قاصد جان رقعه نامه اجل است
زکات آن لب میگون به می پرستان ده
[...]
هزار حسن عبادت نه زشتی عمل است
متاع من دل مجذوب و مستی ازل است
یکی است نقد حکیمان و حسن نادانان
هر آن چه در کتب حکمت است در مثل است
کسی که گشته به تقلید آدمی سیر ت
[...]
بنای توبه ز ابر بهار در خلل است
می دوآتشه عمر دوباره را بدل است
ز شام تا دم صبح است وقت می خوردن
میان روز، بط می خروس بی محل است
کجاست ساغر می تا مرا کند بلبل
[...]
برای دوست رفیقی که خالی از خلل است
محبت نبی و آل و علم با عمل است
صفیف شو به عمل راه آخرت تنگ است
به علم کوش که عمر عزیز بیبدل است
نه من ز بیعملی در جهان ملولم و بس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.