×
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر
|
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ
|
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور
|
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه
|
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب)
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
همی تیره شد روی اختر درشت
دلیران بدشمن نمودند پشت
بشد گیو و لشکر همه بازگشت
پر از کشته دیدند هامون و دشت
کنون کار ز اندازه اندر گذشت
دلم زین سخن پر ز تیمار گشت
چو خورشید تابان ز گنبد بگشت
ز بالا همی سوی خاور گذشت
جهان بود یکسر چو باغ بهشت
بدیدار ایشان شده خوب زشت
وزان جایگه گرد لشکر بگشت
بهر خیمه و پردهای برگذشت
دو بهره ازیشان بشمشیر کشت
دلیران توران نمودند پشت
بزد اسپ و زان جایگه بازگشت
بران پیل وان بستگان برگذشت
بایوان شد و نامه پاسخ نوشت
بباغ بزرگی درختی بکشت
فرستاد و فرمود تا بازگشت
از ایران بسوی سپهبد گذشت
چنینست کردار این گوژپشت
چو نرمی بسودی بیابی درشت
نگه کن بدین گنبد گوژپشت
که خیره چراغ دلم را بکشت
بیاراست لشکر به سان بهشت
به باغ وفا سرو کینه بکشت
به آورد با من ببایدت گشت
سوی رود خواهی وگر سوی دشت
خروشیدن نای رویین ز دشت
برآمد چو نیزه ز بالا بگشت
ز دامی که پای من آزاد گشت
نپویم بر آن سوی آباد دشت
چو آن نامه را زود پاسخ نوشت
پدید آورید اندر او خوب و زشت
بفرمود تا نامه پاسخ نوشت
درختی به نوی به کینه بکشت
بیفگند شمشیر هندی ز مشت
به نومیدی از جنگ بنمود پشت
چو ما چرخ گردان فراوان سرشت
درود آن کجا بآرزو خود بکشت