درم داد و روزیدهان را بخواند
بسی با سپهبد سخنها براند
همان رای زد با تهمتن بر آن
چنین تا رخ روز شد در نهان
چو خورشید بر زد سنان از نشیب
شتاب آمد از رفتن با نهیب
سپهبد بیامد به نزدیک شاه
ابا گیو گودرز و چندی سپاه
بدو داد شاه اختر کاویان
بران سان که بودی به رسم کیان
ز اختر یکی روز فرخ بجست
که بیرون شدن را کی آید درست
همی رفت با کوس خسرو بدشت
بدان تا سپهبد بدو برگذشت
یکی لشکری همچو کوه سیاه
گذشتند بر پیش بیدار شاه
پس لشکر اندر سپهدار طوس
بیامد بر شه زمین داد بوس
برو آفرین کرد و بر شد خروش
جهان آمد از بانگ اسپان بجوش
یکی ابر بست از بر گرد سم
برآمد خروشیدن گاو دم
ز بس جوشن و کاویانی درفش
شده روی گیتی سراسر بنفش
تو خورشید گفتی به آب اندر است
سپهر و ستاره بخواب اندر است
نهاد از بر پیل پیروزه مهد
همی رفت زین گونه تا رود شهد
هیونی بکردار باد دمان
بدش نزد پیران هم اندر زمان
که من جنگ را گردن افراخته
سوی رود شهد آمدم ساخته
چو بشنید پیران غمی گشت سخت
فروبست بر پیل ناکام رخت
برون رفت با نامداران خویش
گزیده دلاور سواران خویش
که ایران سپه را ببیند که چیست
سرافراز چندست و با طوس کیست
رده برکشیدند زان سوی رود
فرستاد نزد سپهبد درود
وزین روی لشکر بیاورد طوس
درفش همایون و پیلان و کوس
سپهدار پیران یکی چرپ گوی
ز ترکان فرستاد نزدیک اوی
بگفت آنک من با فرنگیس و شاه
چه کردم ز خوبی بهر جایگاه
ز درد سیاوش خروشان بدم
چو بر آتش تیز جوشان بدم
کنون بار تریاک زهر آمدست
مرا زو همه رنج بهر آمدست
دل طوس غمگین شد از کار اوی
بپیچید زان درد و پیکار اوی
چنین داد پاسخ که از مهر تو
فراوان نشانست بر چهر تو
سر آزاد کن دور شو زین میان
ببند این در بیم و راه زیان
بر شاه ایران شوی با سپاه
مکافات یابی به نیکی ز شاه
بایران ترا پهلوانی دهد
همان افسر خسروانی دهد
چو یاد آیدش خوب کردار تو
دلش رنجه گردد ز تیمار تو
چنین گفت گودرز و گیو و سران
بزرگان و تیمارکش مهتران
سرایندهٔ پاسخ آمد چو باد
بنزدیک پیران ویسه نژاد
بگفت آنچ بشنید با پهلوان
ز طوس و ز گودرز روشنروان
چنین داد پاسخ که من روز و شب
بیاد سپهبد گشایم دو لب
شوم هرچ هستند پیوند من
خردمند کو بشنود پند من
بایران گذارم بر و بوم و رخت
سر نامور بهتر از تاج و تخت
وزین گفتتها بود مغزش تهی
همی جست نو روزگار بهی
هیونی برافگند هنگام خواب
فرستاد نزدیک افراسیاب
کزایران سپاه آمد و پیل و کوس
همان گیو و گودرز و رهام و طوس
فراوان فریبش فرستادهام
ز هر گونهای بندها دادهام
سپاهی ز جنگاوران برگزین
که بر زین شتابش بیاید ز کین
مگر بومشان از بنه برکنیم
بتخت و بگنج آتش اندر زنیم
وگر نه ز کین سیاوش سپاه
نیاساید از جنگ هرگز نه شاه
چو بشنید افراسیاب این سخن
سران را بخواند از همه انجمن
یکی لشکری ساخت افراسیاب
که تاریک شد چشمهٔ آفتاب
دهم روز لشکر بپیران رسید
سپاهی کزو شد زمین ناپدید
چو لشکر بیاسود روزی بداد
سپه برگرفت و بنه برنهاد
ز پیمان بگردید وز یاد عهد
بیامد دمان تا لب رود شهد
طلایه بیامد بنزدیک طوس
که بربند بر کوههٔ پیل کوس
که پیران نداند سخن جز فریب
چو داند که تنگ اندر آمد نهیب
درفش جفا پیشه آمد پدید
سپه بر لب رود صف برکشید
بیاراست لشکر سپهدار طوس
بهامون کشیدند پیلان و کوس
دو رویه سپاه اندر آمد چو کوه
سواران ترکان و ایران گروه
چنان شد ز گرد سپاه آفتاب
که آتش برآمد ز دریای آب
درخشیدن تیغ و ژوپین و خشت
تو گفتی شب اندر هوا لاله کشت
ز بس ترگ زرین و زرین سپر
ز جوشن سواران زرین کمر
برآمد یکی ابر چون سندروس
زمین گشت از گرد چون آبنوس
سر سروران زیر گرز گران
چو سندان شد و پتک آهنگران
ز خون رود گفتی میستان شدست
ز نیزه هوا چون نیستان شدست
بسی سر گرفتار دام کمند
بسی خوار گشته تن ارجمند
کفن جوشن و بستر از خون و خاک
تن نازدیده بشمشیر چاک
زمین ارغوان و زمان سندروس
سپهر و ستاره پرآوای کوس
اگر تاج جوید جهانجوی مرد
وگر خاک گردد بروز نبرد
بناکام میرفت باید ز دهر
چه زو بهر تریاک یابی چه زهر
ندانم سرانجام و فرجام چیست
برین رفتن اکنون بباید گریست
یکی نامداری بد ارژنگ نام
بابر اندر آورده از جنگ نام
برآورد از دشت آورد گرد
از ایرانیان جست چندی نبرد
چو از دور طوس سپهبد بدید
بغرید و تیغ از میان برکشید
بپور زره گفت نام تو چیست
ز ترکان جنگی ترا یار کیست
بدو گفت ارژنگ جنگی منم
سرافراز و شیر درنگی منم
کنون خاک را از تو رخشان کنم
به آوردگه برسرافشان کنم
چو گفتار پور زره شد ببن
سپهدار ایران شنید این سخن
بپاسخ ندید ایچ رای درنگ
همان آبداری که بودش بچنگ
بزد بر سر و ترگ آن نامدار
تو گفتی تنش سر نیاورد بار
برآمد ز ایران سپه بوق و کوس
که پیروز بادا سرافراز طوس
غمی گشت پیران ز توران سپاه
ز ترکان تهی ماند آوردگاه
دلیران توران و کنداوران
کشیدند شمشیر و گرز گران
که یکسر بکوشیم و جنگ آوریم
جهان بر دل طوس تنگ آوریم
چنین گفت هومان که امروز جنگ
بسازید و دل را مدارید تنگ
گر ایدونک زیشان یکی نامور
ز لشکر برارد به پیکار سر
پذیره فرستیم گردی دمان
ببینیم تا بر که گردد زمان
وزیشان بتندی نجویید جنگ
بباید یک امروز کردن درنگ
بدانگه که لشکر بجنبد ز جای
تبیره برآید ز پردهسرای
همه یکسره گرزها برکشیم
یکی از لب رود برتر کشیم
بانبوه رزمی بسازیم سخت
اگر یار باشد جهاندار و بخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستان نبردی میان ایرانیان و ترکان روایت میشود. سپهبد طوس با لشکر بزرگ خود به نزد شاه میآید و در جستجوی خوشبختی و پیروزی برای ایران، به جنگ میرود. افراسیاب، شاه ترکان، به سرعت لشکری علیه ایرانیان تشکیل میدهد.
در این جنگ، طوس و دیگر دلاوران ایران عزم جدی دارند و آماده نبرد میشوند. هر دو طرف به شدت به هم حمله میکنند و صحنه نبرد به شدت دلخراشی را به نمایش میگذارد. در نبرد، خون و کشتههای زیادی ریخته میشود و هر دو طرف به قدرت و شجاعت میبالند.
در نهایت، پیامد این جنگ نامشخص است و شخصیتها در اندیشه فرجام نبرد و کمبود شکیبایی هستند. این متن به تصویر کشیدن شجاعت و دلاوری ایرانیان و همچنین تهدیدات و تباهی ناشی از جنگ پرداخته و نشان میدهد که جنگ همیشه با درد و رنج همراه است.
هوش مصنوعی: به او کمک کرد و روزیاش را تأمین کرد و گفتگوهای زیادی با فرماندهاش داشت.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که کسی نظر و مشورتی را با تهمتن (که نماد قدرت و شجاعت است) در میان گذاشته و آن را به گونهای بیان کرده که در دل شب، زمانی که روز هنوز روشن نشده، به وقوع پیوسته است. به عبارتی، تصمیمی مهم گرفته شده که در پنهانی و در زمان مناسب انجام شده است.
هوش مصنوعی: وقتی خورشید بر فراز قلهها تابید، به سرعت از درهها به سوی بالا روانه شد و با صدای پر سر و صدا به حرکت درآمد.
هوش مصنوعی: سپهبد به نزد شاه آمد و گیو و گودرز و چند نفر از سربازان را نیز همراه داشت.
هوش مصنوعی: شاه اختر کاویان به او داد، همانطور که به رسم خاندان کیان بود.
هوش مصنوعی: یک روز خوش به انتظار بود که ستارهای به دقت نمایان شود و به گفتهای بیرون آمدن از این وضعیت به زودی خواهد آمد.
هوش مصنوعی: او با نغمه و سرود به سوی دشت میرفت، تا این که فرماندهای به او رسید.
هوش مصنوعی: یک گروه بزرگ و استوار مانند کوهی سیاه از پیش شاه بیدار عبور کردند.
هوش مصنوعی: لشکر به فرماندهی طوس به سمت پادشاه آمد و به او احترام گذاشتند.
هوش مصنوعی: برو و برای او دعا کن و همگان را به حرکت درآور. جهان از صدای اسبان به جوش و خروش آمده است.
هوش مصنوعی: ابر بزرگی بر فراز زمین جمع شده و از آن صدای بلندی به گوش میرسد، گویی که گاو در حال دم زدن است.
هوش مصنوعی: به خاطر وجود جوشن و درفش کاویانی، آسمان و زمین به رنگ بنفش درآمده است.
هوش مصنوعی: تو گفتهای که خورشید در آب است و آسمان و ستارهها در خواب قراردارند.
هوش مصنوعی: مهد پیروز از بالای یادگار خود پایین میآمد و به این ترتیب به سوی شکر میرفت.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسان باید مراقب رفتارهای خود باشد، زیرا که زمان و شرایط میتوانند به سرعت تغییر کنند و ممکن است باعث پشیمانی یا مشکل در آینده شوند. همچنین، تجربه و دانایی افراد بزرگتر میتواند در این زمینه راهنمایی مفیدی باشد.
هوش مصنوعی: به من نگاهی پر از قهر و شجاعت در میان نبرد و سختیها دست دادهاست و به سمت جوی شیرینی آمدم که به دنبال آن هستم.
هوش مصنوعی: وقتی پیران این خبر را شنیدند، بسیار اندوهگین شدند و لباسهای شکست را بر تن کردند.
هوش مصنوعی: برای رفتن از میان افراد معروف و برجسته، بهترین و شجاعترین سوارکاران خود را برگزیده است.
هوش مصنوعی: ایران سپاه را میبیند و میخواهد بداند که چه تعداد از آنها سرافراز و با کدام شخصیت برجسته، مانند طوس، هستند.
هوش مصنوعی: از سمت دیگر رود، پیام آورانی را به سوی سپهبد فرستادند تا سلام و درود بیاورند.
هوش مصنوعی: طوس با خود پرچم باشکوه و فیلها و طبلهای جنگی را آورد تا لشکر را آماده کند.
هوش مصنوعی: سردستهی پیران، یک مرد سخنگو از میان ترکها را به نزد او فرستاد.
هوش مصنوعی: او میگوید که او با فرنگیس و شاه چه کارهایی انجام داده و چگونه زیبایی را برای مقام و جایگاه خود به کار گرفته است.
هوش مصنوعی: از شدت درد سیاوش، در درونم آشوب و خروش است. حالتی دارم که مانند آتش در حال جوشیدن و شعله ور شدن هستم.
هوش مصنوعی: اکنون باری از تریاک که زهرآلود است بر دوشم افتاده و همه رنجهایی که کشیدم به خاطر آن بوده است.
هوش مصنوعی: دل طوس از کارهای او غمگین شد و به خاطر آن درد و نزاعی که داشت، نگران و پریشان گشت.
هوش مصنوعی: او با پاسخ خود نشان داد که محبت تو بر چهرهات به وضوح قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: برای رهایی از مشکلات و نگرانیها، ذهن خود را آزاد کن و از این شرایط فاصله بگیر. این در را به روی ترس و خطر ببند و به سمت راههای بهتر و امنتر برو.
هوش مصنوعی: در ایران، هنگامی که با ارتش به جنگ بروی، به خاطر تلاشهایت در برابر شاه، پاداش نیکی دریافت خواهی کرد.
هوش مصنوعی: در ایران، تو را به مقام پهلوانی میرساند و همانند تاج پادشاهان به تو عطا میکند.
هوش مصنوعی: وقتی به یاد رفتار خوب تو میافتد، دلش به خاطر محبت و توجه تو ناراحت میشود.
هوش مصنوعی: گودرز و گیو و دیگر بزرگان و سرپرستان دلاور اینگونه سخن گفتند.
هوش مصنوعی: شاعر مانند باد به نزدیک پیران و بزرگان قوم آمد و پاسخ خود را ارائه داد.
هوش مصنوعی: او آنچه را که از پهلوان طوس و گودرز روشنروان شنیده بود، بیان کرد.
هوش مصنوعی: او چنین پاسخ داد که من روز و شب به یاد سردار زبانم را باز میکنم.
هوش مصنوعی: هرچه افراد نادان و بی خرد هستند، برای من خجالت آورند؛ چرا که شخصی دانا وجود دارد که نصایح و پندهای من را میشنود.
هوش مصنوعی: من به ایران میروم و به سرزمین و زندگیام افتخار میکنم، که از تاج و تخت هم بیشتر ارزش دارد.
هوش مصنوعی: از این گفتهها معلوم است که او دچار سردرگمی و بیفکری شده است و در جستجوی روزگار تازه و بهتری است.
هوش مصنوعی: در زمان خواب، هیونی به سمت افراسیاب فرستاده شد.
هوش مصنوعی: از ایران سپاهی آمده است که همانند نیروهای بزرگ و نامدار مانند گیو، گودرز، رهام و طوس است و تجهیزات نبردی مانند فیل و کوس را با خود دارند.
هوش مصنوعی: من به او از هر نوع فریب و ترفند، بسیار ارسال کردهام و او را با انواع بندها و محدودیتها گرفتار کردهام.
هوش مصنوعی: یک گروه از جنگجویان شجاع را انتخاب کن که توانایی و سرعتشان در مبارزه به خاطر خشم و کینهشان به خوبی نمایان شود.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است ما به خانههایشان لطمه بزنیم و به تختهایشان آسیب برسانیم و در گنجهایشان آتش بیفکنیم؟
هوش مصنوعی: اگر به خاطر کینه سیاوش اقدامی نشود، سپاه هرگز از جنگ دست نخواهد کشید و پادشاهی نیز برقرار نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: وقتی افراسیاب این سخن را شنید، سران را از جمع خود فراخواند.
هوش مصنوعی: افراسیاب یک ارتش بزرگ تشکیل داد که باعث شد نور خورشید کمسو و تاریک شود.
هوش مصنوعی: در دهمین روز، سپاهی به جمعیتی پیران رسید که به خاطر آن، زمین به شکل نامشخصی ناپدید شد.
هوش مصنوعی: روزی، زمانی که نیروها استراحت کرده بودند و آرامش برقرار بود، فرمانده دستور حرکت داد و بار و بنه را جمع کردند تا آماده راهیابی شوند.
هوش مصنوعی: توی این بیت، اشاره به نادیدهگیری پیمانها و فراموشی یادهاست. میگوید که در زمانی که احساس شادی و خوشبختی به وجود میآید، به دلیل فراموشی و عدم توجه به عهدها، شیرینی و لذت به دست میآید. این شیرینی به مانند شهدی است که کنار رود مشاهده میشود و نشاندهنده لذتهای زودگذر زندگی است.
هوش مصنوعی: پیشقراولان به نزدیکی طوس رسیدند تا بر دژ مستحکم کوه پیل، حصار بزنند و خود را آماده کنند.
هوش مصنوعی: پیران تنها فریب را میشناسند و وقتی متوجه شوند که شرایط سخت و دشوار شده است، به خود میآیند.
هوش مصنوعی: پرچم ظلم و ستم برای نمایش و بروز پیدا شد و سپاه در کنار رودخانه صف بستند.
هوش مصنوعی: سپهدار طوس لشکر خود را آماده کرد و فیلها و طبلها را به میدان نبرد آوردند.
هوش مصنوعی: دو طرف صف لشکر مانند کوه به هم پیوستهاند، همچنان که سواران ترکی و ایرانی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: خورشید به قدری در میان سپاه درخشید که شعلههای آتش از عمق دریا برخاست.
هوش مصنوعی: تیغ و زرهات درخششی دارد که مانند نور ستارگان در شب است و گویی در آسمان، گلهای لاله را پرورش دادهای.
هوش مصنوعی: به خاطر وجود زرههای طلایی و سپرهای درخشان، و همچنین کمرهای طلایی سواران، همه چیز حالتی از زرق و برق و زیبایی دارد.
هوش مصنوعی: ابر بزرگی به شکل چوب چنار از افق سر برآورد و زمین به رنگ تیره و سیاه مانند چوب آبنوس شد.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که وقتی قدرت و سلطه سران و بزرگان مانند سندان آهنگران زیر ضربههای سنگین و سخت قرار میگیرد، به نوعی گرفتار وضعیت دشواری میشوند و تسلیم فشار و سختی میگردند.
هوش مصنوعی: از خون رود نظر میکنی که همچون جویبار سرشار گشته است، و از نیزهها در آسمان مانند نیستانی شده است.
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد در دام و تلهها گرفتار میشوند و برخی از آنها به خاطر این گرفتار شدن، ارزش و شان خود را از دست میدهند.
هوش مصنوعی: تن نازنین من در این بستر که از خون و خاک شکل گرفته، مانند کفن جنگی که بر تن است، شکسته شده و آماده است.
هوش مصنوعی: زمین به رنگ ارغوانی و زمان مانند چوب خوشبوست، آسمان و ستارهها هم با صدای دلنواز سرود میزنند.
هوش مصنوعی: اگر مردی که به دنبال موفقیت و بزرگی است، در برابر چالشها و سختیها قرار بگیرد، حتی اگر به خاک بیفتد و شکست بخورد، همچنان ارزش و عظمت او حفظ میشود.
هوش مصنوعی: اگر در آرزوی موفقیت به سوی زندگی میروی، باید از زندگی آموخت که برخی از چیزها میتوانند به انسان نفع برسانند و برخی دیگر موجب آسیب و درد شوند.
هوش مصنوعی: نمیدانم در نهایت چه سرنوشتی در انتظار من است، اما به خاطر این سفر و راهی که اکنون پیش رو دارم، باید غمگین باشم.
هوش مصنوعی: شخص معروفی به نام بابر، که در جنگها شهرت دارد، در مورد او سخن گفته شده است.
هوش مصنوعی: از دشت بالا آمد و گرد و غباری به پا کرد، ایرانیان مدتی به جستوجوی نبرد پرداختند.
هوش مصنوعی: وقتی سپهبد طوس را از دور دید، رجزخوانی کرد و شمشیرش را از میان درآورد.
هوش مصنوعی: بپور زره از طرف دیگر پرسید نام تو چیست و از ترکان جنگی خواست بداند که یارت کیست.
هوش مصنوعی: او به او گفت: «من جنگجوی قهرمان و شجاع هستم، همانند شیر نیرومند و دلیر.»
هوش مصنوعی: اکنون میخواهم خاک را به نور و زیبایی تو روشن کنم و به جایی برسانم که درخشان و باشکوه باشد.
هوش مصنوعی: وقتی پسر زره صحبت کرد، فرمانده ایرانی این سخن را شنید.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این موضوع میپردازد که وقتی کسی به پرسشی پاسخ نمیدهد یا تردید میکند، بهتر است بر اساس شواهد و واقعیتها قضاوت کنیم. در واقع، کسی که میتواند بر اساس تجربیات و واقعیتها تصمیم بگیرد، نباید درنگ کند.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که شخصی به قدری با عظمت و قدرتمند است که نمیتواند فشارهای سنگین را تحمل کند و بار فشاری که بر دوش او گذاشته شده، او را خم کرده است. به عبارت دیگر، حتی بزرگترین و مشهورترین افراد نیز ممکن است در برابر سختیها و بارهای زندگی شکسته شوند و نتوانند مقابله کنند.
هوش مصنوعی: از ایران سپاهی بیرون آمد که با ساز و نوای بلند میگویند: «پیروز باد، سربلند و سرافراز توس!»
هوش مصنوعی: پیران از حمله سپاه توران ناراحت شدند و میدان جنگ از ترکها خالی ماند.
هوش مصنوعی: دلیران تورانی با شجاعت شمشیرها و گرزهای سنگین را به دست گرفتند و آماده جنگ شدند.
هوش مصنوعی: ما باید به طور کامل تلاش کنیم و در جنگ شرکت کنیم تا بتوانیم بر دل طوس فشار بیاوریم و دنیا را تحت کنترل خود درآوریم.
هوش مصنوعی: هومان گفت که امروز باید آماده جنگ باشیم و نباید دلهایمان را گرفته و تنگ کنیم.
هوش مصنوعی: اگر یکی از آنها از لشکر به میدان جنگ بیفتد و نامی به دست آورد.
هوش مصنوعی: بیایید در این لحظه تماشا کنیم که زمان به کجا میرسد و سرنوشت چه کسانی را رقم میزند.
هوش مصنوعی: از آنها به تندی نخواهید جنگید، چون امروز باید بدون تأخیر به مبارزه بپردازید.
هوش مصنوعی: زمانی که لشکری حرکت کند و از جای خود برگردد، سرخی آتش از پشت پردهاش نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: همه ما باید با قدرت و انگیزه فراوان، برای نبرد آماده شویم و از میان همه، یک نفر را برای پیشروی و رهبری انتخاب کنیم.
هوش مصنوعی: اگر یار و همراهی وجود داشته باشد، میتوانیم با تلاش و کوشش زیاد، به ساختن دنیایی پر از شادی و زیبایی بپردازیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.