×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
بقالینیوس اندرون خان من
یکی تود بد پیش بالان من
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۶
سپیدهدمان هست مهمان من
به خنجر ببیند سرافشان من
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۰
دگر گفت شاه جهانبان من
پدروار لرزیده بر جان من
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۵
ز بهر سیاوش که در خان من
چه تیمار بد بر دل و جان من
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۵
به یزدان گراید همی جان من
که آن دیدم از رنج درمان من
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۰۳
سر زلف مشکین جانان من
مرا کشت و پیچید بر جان من
ایا ترک سیمین تن سنگدل
هویدا بتو راز پنهان من
دو ابرند زلف تو و چشم من
[...]
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۶ - شعر گفتن گلشاه در هجر ورقه
ایا نزهت و راحت جان من
دل و دیده و جان و جانان من
تو درمان جانی و درد دلی
کجا رفتی ای درد و درمان من
گسستندم از تو، نکردند رحم
[...]
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۹ - صفت خواندن ورقه مادر گلشاه را و زاری کردن
شما نیک دانید سامان من
که گلشاه دارد دل و جان من
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۵ - رفتن ورقه به شام
یکی چند گه باش مهمان من
فدای تو باد این تن و جان من
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۷ - بازگشتن ورقه از شام
پس آنگاه گفت ای دل و جان من
مشو دور از عهد و پیمان من
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۴ - رفتن شاه شام با گلشاه بر سر گور ورقه
کنون بی تو ای جان و جانان من
جهان جهان گشت زندان من
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۶ - باقی قصه ورقه و گلشاه
اجل ناگهان آمد ای جان من
ربودت دل آزرده از خان من