گنجور

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۶ - شهادت حضرت قاسم بن الحسین(ع)

 

از برای یاری آن دین تباه

جیش کوفی حلقه زد بر دور شاه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۸ - حکایت سلطان سنجر سلجوقی

 

ناگه آمد اندر آن نخجیر گاه

جنبش شیری عیان در چشم شاه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۸ - حکایت سلطان سنجر سلجوقی

 

نزد باب و مادر آن بی‌گناه

گردن کج ایستاد و عذر خواه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۸ - حکایت سلطان سنجر سلجوقی

 

پس چرا در کربلا با اشک و آه

چون حسین آمد میان خیمه گاه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۸ - حکایت سلطان سنجر سلجوقی

 

گر من بی‌خانمان دارم گناه

آخر این کودک چه کرده با سپاه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۳ - جنگ شداد با رب‌العالمین جل ذکره

 

تا مگر از گمرهی آید براه

قلب وی شد دم به دم بدتر سیاه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۵ - ورود سر مطهر به دیر راهب

 

گفت کی ببرحم قول دل سیاه

چیست جرم این صغیر بی‌گناه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۶ - در بیان شهادت میثم تمار

 

در اسیری کرد رو با اشک و آه

سید سجاد اندر قتلگاه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۹ - قصه گرگ با رسول خدا(ص)

 

بازگردیدند وقت شامگاه

رو به سوی خانه چون با اشک و آه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۹ - قصه گرگ با رسول خدا(ص)

 

چون ز شمر و ابن سعد روسیاه

گشت محروم آن زمان با اشک و آه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۰ - وقایع بعد از قتل

 

گفت ای وامانده از بار گناه

لطف حق باشد گنه را عذر خواه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۰ - وقایع بعد از قتل

 

گوئیا این کودکان بردند راه

با دل بریان به سوی قتلگاه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۰ - وقایع بعد از قتل

 

چشم گریان هر دو سر کردیم راه

می‌نبد ز ایشان نشان در قتلگاه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۰ - وقایع بعد از قتل

 

اذن بگرفتند و با روی سیاه

آب آوردند سوی خیمه‌گاه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۲ - واقعه شب عاشوراء

 

اندر آن شب همچو بخت خود ز آه

کرده روز هر دو عالم را سیاه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۲ - واقعه شب عاشوراء

 

خواهرش زینب دوان با اشک و آه

بی‌تامل کرد رو در قتلگاه

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۲ - واقعه شب عاشوراء

 

چون کسی بر بی‌کسی آرد پناه

دست‌ها بر سر بدان حال تباه

صامت بروجردی
 
 
۱
۵۶
۵۷
۵۸
۵۹
۶۰
sunny dark_mode