گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۶

 

ای جان ز جهان کجات جویم

جانی و چو جان کجات جویم

چون نام و نشانت می ندانم

بی نام و نشان کجات جویم

چون کون و مکان حجاب راه است

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۱

 

ای روی تو شمع بت‌پرستان

یاقوت تو قوت تنگدستان

زلف تو و صد هزار حلقه

چشم تو و صد هزار دستان

خورشید نهاده چشم بر در

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۵

 

ای روی تو شمع تاج داران

زلف تو طلسم بی‌قراران

اعجوبهٔ زلف خرده کارت

اغلوطهٔ ده بزرگواران

از عکس جمال جان فزایت

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۸

 

ای روی تو شمع پاکبازان

زلف تو کمند سرفرازان

عشاق به روی همچو ماهت

چون صبح بر آفتاب نازان

از شوق رخت چراغ گردون

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹

 

ای یاد تو کار کاردانان

تسبیح زبان بی‌زبانان

بر خود گیرند خرده هر دم

در عشق تو جان خرده‌دانان

عشاق ز بوی جام وصلت

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۰

 

کاری است قوی ز خود بریدن

خود را به فنای محض دیدن

مانند قلم زبان بریده

بر لوح فنا به سر دویدن

صد تنگ شکر چشیده هر دم

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۱

 

ای روی تو آفتاب کونین

ابروی تو طاق قاب قوسین

بر روی جهان ندیده چشمی

نقدی روشن چو چشم تو عین

جز چشمهٔ کوثر لب تو

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۸

 

ای غنچه غلام خندهٔ تو

سرو آزاد بندهٔ تو

افتاد سر هزار سرکش

از طرهٔ سر فکندهٔ تو

گلهای بهار نیم مرده

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۳

 

ای دل به میان جان فرو شو

در حضرت بی‌نشان فرو شو

تا کی گردی به گرد عالم

یک بار به قعر جان فرو شو

گر می‌خواهی که کل شود دل

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۶

 

دوش آمد زلف تاب داده

جان را ز دو لب شراب داده

صد تشنهٔ آتشین جگر را

از چشمهٔ خضر آب داده

زان روی که ماه سایهٔ اوست

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۳

 

ای گرد قمر خطی کشیده

دل در خط تو ز جان بریده

هم زلف تو توبه‌ها شکسته

هم خط تو پرده‌ها دریده

مشکی که بر خط تو گردی است

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۴

 

چون کشته شدم هزار باره

بر من به چه می‌کشی کناره

از کشتن کشته‌ای چه خیزد

کشته که کشد هزار باره

حاجت نبود به تیغ کشتن

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۷

 

ای راه تو بحر بی کرانه

عشق تو ندیم جاودانه

از عشق تو صد هزار آتش

در سینه همی زند زبانه

گر بنماید زبانه‌ای روی

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۲

 

جانا دهنی چو پسته داری

در پسته گهر دو رسته داری

صد شور به پسته در فتاده است

زان قند که مغز پسته داری

قندیم فرست و مرهمی ساز

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۶

 

پروانه شبی ز بی قراری

بیرون آمد به خواستاری

از شمع سؤال کرد کاخر

تا کی سوزی مرا به خواری

در حال جواب داد شمعش

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۷

 

ای بوس تو اصل هر شماری

چشم سیهت سفید کاری

زلف تو ز حلقه درشکستی

ماه تو ز مشک در غباری

از زلف تو مشک وام کرده

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۱

 

گاهیم به لطف می نوازی

گاهیم به قهر می‌گدازی

در معرض قهر و لطف تو من

زان می‌سوزم که می‌نسازی

چون چنگ دو تا شدم به عشقت

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۲

 

ماییم ز عالم معالی

رندی دو سه اندرین حوالی

در عشق دلی و نیم جانی

بر داده به باد لاابالی

بگذشته ز هستی و گرفته

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۰

 

ای روی تو فتنهٔ جهانی

مبهوت تو هر کجا که جانی

کرده سر زلف پر فریبت

از هر سر مویم امتحانی

در چشم زدی ز دست بر هم

[...]

عطار
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۳

 

ای حسن تو آب زندگانی

تدبیر وصال ما تو دانی

از دیده برون مشو که نوری

وز بنده جدا مشو که جانی

ما با تو چو تیر راست گشتیم

[...]

عطار
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode