گنجور

 
عطار

گاهیم به لطف می نوازی

گاهیم به قهر می‌گدازی

در معرض قهر و لطف تو من

زان می‌سوزم که می‌نسازی

چون چنگ دو تا شدم به عشقت

بنواز مرا به دلنوازی

ای ساقی عشق جام در ده

کین توبهٔ ماست بس مجازی

این کار ازین بسی بهستی

گر توبهٔ ماستی نمازی

در ده می عشق تا زمانی

از سر بنهیم سرفرازی

زنار نهاد بر کشیدیم

در حلقه کنیم خرقه بازی

عطار خموش و غصه می خور

قصه چه کنی بدین درازی