دوش آمد زلف تاب داده
جان را ز دو لب شراب داده
صد تشنهٔ آتشین جگر را
از چشمهٔ خضر آب داده
زان روی که ماه سایهٔ اوست
صد نور به آفتاب داده
هر که از لب او سؤال کرده
صد دشنامش جواب داده
زان باده که جان خراب او بود
جامی به دل خراب داده
چون مست شده دل از شرابش
او را ز جگر کباب داده
عطار در آتش فراقش
تن در غم و اضطراب داده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند که زلفهایش نظیر طلا و لبهایش مانند شراب و روحبخش هستند. او میگوید که معشوق به هر تشنهای که وارد میشود، آب حیات میبخشد و مانند ماه روشنایی میدهد. همچنین، هر کسی که از لب او سوالی بپرسد، با دشنام جواب داده میشود. با این حال، بادهای که عشق او به همراه دارد، موجب مستی و شوق میشود. در نهایت، شاعر خود را در آتش فراق و غم معشوق گرفتار میبیند.
هوش مصنوعی: شبی شخصی با مویی آویزان وارد شد و جانم را با نوشیدنی لبانش سیراب کرد.
هوش مصنوعی: صدها فرد thirsty و داغ، با چشمهای همچون چشمهٔ خضر سیراب شدهاند.
هوش مصنوعی: به خاطر چهرهٔ زیبا و درخشان او، روشنیهای زیادی را به خورشید بخشیده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که از او سوال کند، به جای پاسخ مناسب، با دشنام و توهین مواجه میشود.
هوش مصنوعی: از آن نوشیدنی که روح او را خراب کرده، پیمانهای به دل شکستهام دادهاند.
هوش مصنوعی: دل، چون از عشق او سرشار و شاداب شده، مانند کسی است که از شراب مست شده باشد و این احساس شوق و عشق، به مانند کباب شدن از جگر میزند.
هوش مصنوعی: عطار به خاطر جدایی و فراق، در حال غم و بیقراری به سر میبرد و دچار ناراحتی و اضطراب شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بند سر زلف تاب داده
گلزار بنفشه آب داده
از بس که لبت شراب داده
چشمت همه دل به خواب داده
ابروت کمان گوشه گشته
زلف تو کمند تاب داده
بر دل زده چشم تو ز مژگان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.