ای روی تو آفتاب کونین
ابروی تو طاق قاب قوسین
بر روی جهان ندیده چشمی
نقدی روشن چو چشم تو عین
جز چشمهٔ کوثر لب تو
یک چشمه ندید چشم بحرین
دیدم کمر تو را ز هر سوی
مویی آمد میانش مابین
چون تو گهری ز کان جانی
جان به که کنم نه کان به میتین
میرفت دلم به غرق تا بوک
از لعل تو یک شکر کند دین
زلفت چو عقاب در عقب بود
بربود و کشید در عقابین
گر دیدهٔ من سپید کردی
خال تو بس است قرةالعین
در غار غم تو جان ما را
درد تو بسی است ثانیاثنین
افکندهٔ تو شدم که شرط است
القای عصا و خلع نعلین
چون روی تو میدهد به خورشید
نوری که ازوست این همه زین
تا چند بر آفتاب بندی
کز پرتو توست نور کونین
گر جمله فروغ تو ببینیم
در عین عیان ما بود شین
گر در غلط اوفتاد در علم
کی در غلط اوفتیم در عین
عطار درین سخن برون است
از مطلب کیف و مطلب این
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذبه معشوق خود میپردازد. او معشوق را همچون آفتابی درخشان میبیند که با ابروهای بیرونیاش همچون قوس قزح جلوهگری میکند. شاعر چشمان معشوق را منبع نور و زیبایی میداند و میگوید که در دنیا همچون او چشمی نورانی وجود ندارد. او به جذابیتهای جسمانی معشوق، از جمله کمر و زلفش اشاره میکند و همچنین به تأثیر عمیق معشوق بر قلب و جانش اشاره میکند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که تمامی این زیباییها و نوری که از معشوق میتابد، نشانهای از قدرت و عظمت اوست و شاعر در تلاش است تا حس خود را نسبت به محبوبش بیان کند.
هوش مصنوعی: ای چهرهات مانند آفتاب درخشان است و ابروی تو مانند قوس قزح، زیبا و منحنی.
هوش مصنوعی: بر چهرهی جهان کسی دیدهای روشن نمیخواهم که مانند چشمان تو باشد.
هوش مصنوعی: جز چشمهٔ کوثر در لبهای تو، چشم من هیچ چشمهای را ندیده است.
هوش مصنوعی: دیدم که دور کمر تو، مویهایی از هر طرف به هم پیچیده و در میان آنها قرار دارد.
هوش مصنوعی: تو همچون جواهری از دل جان هستی، پس چه کسی میتواند جان را در عوض تو به چیزی دیگر بدهد، وقتی که تو از بهترینها هستی؟
هوش مصنوعی: دل من به سمت عشق تو میرفت تا اینکه از زیباییات شادی و خوشبختی را بگیرد.
هوش مصنوعی: زلف تو مانند عقابی است که در پس سر میچرخد و آشفته و پرحجم به جلو کشیده میشود.
هوش مصنوعی: اگر چشمانم را روشن کردی، وجود تو به تنهایی کافی است، ای نور چشمم.
هوش مصنوعی: در دل غم تو، جان ما از درد تو پر است.
هوش مصنوعی: من تسلیم تو شدهام و این ضروری است که عصای خود را به من بدهی و نعلی که بر پا داری را درآوری.
هوش مصنوعی: وقتی که چهره زیبای تو به خورشید میتابد، نوری به آن میدهد که باعث میشود این همه زیبایی و درخشندگی ایجاد شود.
هوش مصنوعی: چقدر باید زیر سایه آفتاب بمانی، در حالی که نور دنیا از پرتو تو ناشی میشود؟
هوش مصنوعی: اگر تمام عظمت و نور تو را در ظاهر ببینیم، در حقیقت ما همچنان در جستجوی حقیقتی هستیم که دور از دسترس ماست.
هوش مصنوعی: اگر او در علم اشتباه کرد، ما هم در حقیقت چگونه میتوانیم دچار اشتباه شویم؟
هوش مصنوعی: عطار در این گفتار خود از موضوع اصلی خارج شده و به نکات دیگر میپردازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نوروز و جهان چون بت نو آیین
از لاله ، همه کوه بسته آذین
مر جان مرا روان مسکین
دانی که چه کرد دوش تلقین؟
گفتا چو ستور چند خسپی
بندیش یکی ز روز پیشین
بنگر که چه کردهای به حاصل
[...]
جاوید زی ای تو جان شیرین
هرگز دل تو مباد غمگین
از راه وفا گسسته ای دل
بر اسب جفا نهاده ای زین
عاشقترم ای پسر ز خسرو
[...]
ای کرده به زیر پای، کونین
بگذشته ز حد قاب قوسین
ای لعل تو پردهدار پروین
وای زلف تو سایبان نسرین
چشم تو ز نیم زهر غمزه
خون کرد هزار جان شیرین
صد عیسی دردمند را بیش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.