فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین
چو «بهرام» و «رُهامِ» اردبیلی،
«گَشَسْپِ» دِیلمی، «شاپورِ» گیلی،
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
در آن فریاد صنج او را عدیلی
چو قوالان سرایان با سپیلی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى
ز بس کاو داد سیم و زر سبیلی
نماند اندر جهان نام بخیلی
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - مسمط در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
ایا ابر سیه بر چرخ نیلی
نه دریائی نه جیحونی نه نیلی
چرا چندین گهر باری نه سیلی
چرا تندی کنی نه ژنده پیلی
بآب اندرا با دریا عدیلی
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۷۹ - فی الحذر عنالقدر
کردنی بایدت عزازیلی
تا زند دست لعنتش سیلی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۸ - در مدح شیخالامام جمالالدّین ابونصر احمدبن محمّدبن سلیمان الصغانی
علم او وعدهٔ سماعیلی
جمع او شمع طارم نیلی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۲۱ - اندر خویش لشکری گوید
گردنم بین ز دست شه نیلی
که به دست خودم زند سیلی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۲۷ - حکایة فیالتّمثّل الصوفی
گردن جمله از تف سیلی
همچو کرباس در کف نیلی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۶۸ - در تقاضا
خداوندا حریفان آمدستند
که تا با من کنند امشب عدیلی
به زر سیکی نمییابم در این شهر
وگرنه نیست در طبعم بخیلی
اعانت کن مرا امشب به سیکی
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۳ - جنگ خسرو با بهرام و گریختن بهرام
نهاده تخت شه بر پشت پیلی
کشیده تیغ گرداگرد میلی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۲ - عاشق شدن لیلی و مجنون به یکدیگر
مجنون چو ندید روی لیلی
از هر مژهای گشاد سیلی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه
یارب تو مرا به روی لیلی
هر لحظه بده زیاده میلی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - جنگ کردن نوفل با قبیلهٔ لیلی
در گرد قبیلهگاه لیلی
چون کوه رسیده بود خیلی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - صفت رسیدن خزان و در گذشتن لیلی
از کوه درآمدی چو سیلی
رفتی سوی روضه گاه لیلی
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۱ - بردن سرهنگ بهرامگور را به مهمانی
گاوی آنگه چه گاو! چون پیلی
نکشد پیه خویش را میلی
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
نمیدانم ترا تو از چه خیلی
و یا تو در سپاه من طفیلی
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱) حکایت سلطان محمود با پیرزن
کسی کو برکشد از چاه پیلی
ز مشتی پشه کی گردد بخیلی
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۴) حکایت پیمبر در شب معراج
ملایک گردِ آن استاده خَیلی
گشاده هر یکی از دیده سَیلی