فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳
ای دوست به یک سخن ز من بگریزی
خوی تو نبد به هر حدیثی تیزی
بد گشتی از آن که با بدان آمیزی
بادیگ بمنشین که سیه برخیزی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ
توریزی خون من شاید که ریزی
که جان عاشقان را رستخیزی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۹ - رفتن دایه بار دیگر به پیش ویس و حال گفتن
تو از فرمان یزدان کی گریزی
و با گردون گردان کی ستیزی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین
چرا با جان خود چندین ستیزی؟
چرا بیهوده چندین اشک ریزی؟
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
که خون ویس و رامینم نریزی
نه هرگز نیز با ایشان ستیزی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
همی خواهی که با بختم ستیزی
به تیغ هجر خون من بریزی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین
چرا با جان من چندین ستیزی
چرا بیهوده خون من بریزی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل
گهی گویم دلا تا کی ستیزی
سرشک از چشم و آب از روی ریزی
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۵ - اَعْدا عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتی بَیْنَ جَنْبَیْکَ
از صفات حمیده بگریزی
در صفات ذمیمه آویزی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۰ - فی مذمّة اهل التّعصّب و نصیحة الفریقین وفّقهما اللّٰه تعالی
خیره با جهل تا کی آویزی
رنگ ادبار تا کی آمیزی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۵ - التّمثیل فیالمحبّة والشّکر
چون تو در دام او برآویزی
از خدای و رسول بگریزی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۸ - اندر صفت پرورش دل گوید
تا بدینجا ز گِل نپرهیزی
کی ز گل سرخروی برخیزی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۳۳ - اندر حشر و نشر الناس کما یعیشون یموتون و کما یموتون یحشرون
گرچه اینجا قباد و پرویزی
چون عوانی ز گل سگی خیزی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۳۳ - اندر حشر و نشر الناس کما یعیشون یموتون و کما یموتون یحشرون
چون تو با سیرت بدی ریزی
دانکه با صورت ددی خیزی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۴۵ - حکایت در این معنی
نه بپرسید از جحی حیزی
کز علیّ و عُمر بگو چیزی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۱۶ - در نکوهش حرص گوید
زین دو گر در فنا نپرهیزی
در بقا از درونشان خیزی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۸ - فی ذکر رفقاء السّوء
خلق دشمن شود چو بگریزی
بد قرین گردی ار درآمیزی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۱ - فصل فی بیان سبیلالسعادة والطریق المستقیم
بیگنه را چرا تو خونریزی
تو چه گویی مگر که بستیزی
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۲
ای دل! تو اگر ز رنج جان پرهیزی
در جستن وصل آب رخ خود ریزی
با یار چنان شبی که صد عمر دراز
بنشینی اگر از سر جان برخیزی