بخش ۱ - فصل فی بیان سبیلالسعادة والطریق المستقیم
چون تو بر ذرهّای حساب کنی
ور به شبهت بُوَد عتاب کنی
ور حرامی بود عذاب دهی
روز محشر بدان عقاب دهی
کی پسندی ز بنده ظلم و خطا
ور تو رانی چرا دهی تو جزا
چون حوالت کنم گنه به قضا
گفته در نامه کفر لایرضی
خود گنه میکنیم و داده رضا
پس حوالت کنیم سوی قضا
ای ترا راه گشته رای و قیاس
بتر از راه و رای خود مشناس
راه دینست محکم تنزیل
شرح آن مرتضی دهد تأویل
جز از این جمله ترّهات شمر
کار خود کن به قول کس منگر
پادشاها مرا بدین بمگیر
خود کنم خود کشم جزا و زحیر
در صفات تو ظلم نتوان گفت
با سگی در جوال نتوان خفت
ره نمودی رُسل فرستادی
بر تو جایز کجاست بیدادی
گر تو بر بنده کفر خواستهای
وز مکافات آن نکاستهای
این معانی به ظلم شد منسوب
ای منزّه ز ظلم و جور و عیوب
آنچه ما را به ظلم شد باره
بود از نفس شوم امّاره
او ترا راه راست بنمودست
گر تو بر ره روی ترا سودست
گر به بد نفس تو شود مایل
اینت ظلمی عظیم و بس هایل
آنکه او از تو راستی خواهد
گویدت گر بدی کنی شاید
انبیا را بگو به چه فرستاد
چون وی افکند ظلم را بنیاد
به بدی حاجت رسل نبود
بحر باشد جهان و پل نبود
هرکسی از بَد آنچه بتواند
با کسان در جهان همی راند
نیست حاجت به نامه و پیغام
بر من و بر تو گشت کار تمام
خواجه در خواب غفلتی پیوست
روز محشر ترا که گیرد دست
از تو پرسند روز رستاخیز
کای به خواب اندرون یکی برخیز
بازگو تا بدی چرا کردی
مال ایتام و بیوه چون خوردی
بیگنه را چرا تو خونریزی
تو چه گویی مگر که بستیزی
پیشگیری مگر ره انکار
گردی از کردههای خود بیزار
یا بگویی تو خواستی بر من
بر تو پیدا شود عنا و محن
خیز و بیهوده ترّهات مگوی
خویشتن را ره صلاح بجوی
چون ز شمشیر لعین خدای به حق
برسد این یک سخن بگو مطلق
که چرا قرّةالعیون رسول
گشت بر دست شوم تو مقتول
گوید آن سگ که آن قضای تو بود
وآن چنان فعل بد رضای تو بود
گفته باشد خدای را ظالم
که نباشد به کار در عالم
سوز احمد خدای کی خواهد
جگر از وی جدای کی خواهد
چه گنه کرد کین جزایش بود
که برین ظلمها رضایش بود
دل بیمار را دوا بتوان
حمق را هیچگونه چاره مدان
خواجه بیمار و برده از هوسی
بار خود سوی باردان کسی
در شبی باش تا سپیدهٔ بام
خواب و یقظت بدان ز ناس نیام
بیش از این با تو گفت نتوانم
که نه من هدهد سلیمانم
کز سبا مر ترا کنم آگاه
تا بیابی به سوی دانش راه
این احاطت مراست کز بلقیس
آگهم نیستم چو تو ابلیس
ور بگویم تو هم نیاموزی
خرقه تا کی دری و کی دوزی
یعلمون را خدای در قرآن
پیش لایعلمون نهاد مکان
زین سخن بس کنم که ننیوشی
ور به عمر اندرون بسی کوشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد و بررسی ظلم و قضاوتهای نادرست میپردازد. شاعر از خداوند میخواهد که از بندههایش ظلم نکند و بر اساس خطاهای آنها قضاوت نکند. او بر این نکته تأکید دارد که هیچ کسی نمیتواند به راحتی از خطاهای خویش فرار کند و در روز محشر پاسخگو خواهد بود. همچنین، شاعر به ضرورت پیروی از دین و آموزههای پیامبران اشاره میکند و بر این باور است که بدیها و ظلمها ناشی از نفس امارهی انسان است. او انسانها را به توبه و جستجوی راه راست دعوت میکند و هشدار میدهد که در نهایت کسی نمیتواند از عواقب اعمال خویش فرار کند. شعر به انتقاد از سوءاستفاده از قدرت و ظلم به بیگناهها نیز میپردازد و نهایتاً، شاعر اشاره دارد که تنها با آگاهی و خودشناسی میتوان از چنگال ظلم رهایی یافت.
هوش مصنوعی: هنگامی که تو بر یک ذره کوچک حساب و کتاب کنی، حتی اگر شبیه آن باشد، باز هم بر آن خرده میگیری.
هوش مصنوعی: اگر کسی گناهکار باشد و در روز قیامت عذابش کنی، باید به آن عذاب پاسخگو باشد.
هوش مصنوعی: چرا برای گناه و خطای بندهای که تو آن را طرد کردهای، پاداشی در نظر میگیری؟
هوش مصنوعی: وقتی که گناه را به سرنوشت ارجاع میدهم، در نامهای به من گفتهاند که کفر هرگز مورد رضایت نیست.
هوش مصنوعی: ما خودمان گناه میکنیم و در عین حال این را به سرنوشت میسپاریم و از آن راضی هستیم.
هوش مصنوعی: به تو میگوید که از راهی که رفتهای و افکار و استدلالهایت فراتر نرو، چرا که نمیتوانی آنها را بهتر از آنچه هست بشناسی.
هوش مصنوعی: راه دین مستحکم و روشن است و تفسیر و توضیح آن را تنها مرتضی (علیهالسلام) میتواند ارائه دهد و به تبیین مفاهیم آن بپردازد.
هوش مصنوعی: برای خودت کارِ جدی انجام بده و به حرفهای نادرست دیگران توجه نکن.
هوش مصنوعی: ای پادشا، مرا به این راه نبر که خودم دست به کار شوم و به خود آسیب برسانم؛ چرا که نتیجهاش جز عذاب و درد نخواهد بود.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند در بارهی صفات نیک تو حرف بدی بزند، همانطور که نمیتوان با یک سگ در کیسه خوابید.
هوش مصنوعی: به من راه را نشان دادی و پیامبرت را فرستادی، پس در کجا است حق من که در حقم ظلم شود؟
هوش مصنوعی: اگر تو بر بندهای کفر ورزیدهای و از عواقب و کیفر آن دوری جستهای،
هوش مصنوعی: این مفاهیم به ظلم و ستم نسبت داده شدهاند، در حالی که تو از هر گونه ظلم، ستم و نقص خالی هستی.
هوش مصنوعی: آنچه باعث شد ما به ظلم و بدی گرفتار شویم، به خاطر وجود نفس سرکش و بدخواه ماست.
هوش مصنوعی: او به تو مسیر صحیح را نشان داده است؛ اگر تو بر آن مسیر پا بر داری، به نفع تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر نفس تو به سمت بدی گرایش پیدا کند، این یک ظلم بزرگ و بسیار عظیم است.
هوش مصنوعی: اگر کسی از تو خواست که راست بگویی، ممکن است وقتی بدی کنی حقیقت را بگوید.
هوش مصنوعی: پیامبران را بگو که چه هدفی داشتند، زیرا او (خدا) ظلم را از ریشه بر کند.
هوش مصنوعی: در این دنیا که پر از مشکلات و چالشهاست، نیاز به اصلاح و بهبود وجود دارد. دنیای وسیع و عظیم مانند دریا است و برای عبور از آن باید پلهایی بسازیم، نه اینکه فقط به بدیها و نیکیها توجه کنیم.
هوش مصنوعی: هر فردی سعی میکند که بدیها و ناپاایداریهای خود را در تعامل با دیگران به نوعی مدیریت کند و با آنها کنار بیاید.
هوش مصنوعی: نیازی به نامه و پیام نیست، کار همه چیز به پایان رسید.
هوش مصنوعی: حکایت از این دارد که خواجه در خواب و بیخبری به سر میبرد و اگر در روز قیامت به مسئولیتهای خود توجه نکند، دیگران او را رها خواهند کرد و دستش را نمیگیرند.
هوش مصنوعی: در روز قیامت از تو میپرسند که ای کسی که در خواب عمیق بودی، حالا چرا بیدار شدهای؟
هوش مصنوعی: چرا توضیح نمیدهی که چرا به مال یتیمان و بیوهزنان آسیب رساندی؟
هوش مصنوعی: چرا بیگناه را مورد آزار و اذیت قرار میدهی؟ آیا میدانی در این کار چه میکنی، مگر اینکه به دنبال درگیری هستی؟
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از اشتباهات و کارهای نادرست خود دوری کنی، نباید انکارشان کنی و باید با آنها روبهرو شوی.
هوش مصنوعی: شاید تو بخواهی که بر من مشکلات و دردسرها نمایان شود.
هوش مصنوعی: بلند شو و بیجایی حرف نزن، خودت را به جستجوی راه درست مشغول کن.
هوش مصنوعی: زمانی که شمشیر ناپاک به دست خداوند حقیقی برسد، فقط این را بگو، که این یک امر مطلق است.
هوش مصنوعی: چرا تماشای دلم، که محبوب من است، به دست تو کشته شد؟
هوش مصنوعی: سگی میگوید که این سرنوشت تو بود و آن عمل زشت هم خواسته تو بود.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ممکن است کسی بگوید که خداوند ظالم است، زیرا در جهان کارهایی انجام نمیشود که لازم است. به عبارت دیگر، اگر خدای ظالمی وجود داشت، نباید در دنیا کارهای نادرست و بیعدالتی وجود میداشت.
هوش مصنوعی: عشق و محبت به وجود مقدس پیامبر اکرم (ص) به قدری عمیق و ریشهدار است که هیچگاه نمیتوان از آن دل کند. این احساس در دل هر مؤمنی وجود دارد و همیشه او را به خود میکشاند.
هوش مصنوعی: این بیت به این مضمون است که فردی به ناحق مورد ظلم و ستم قرار گرفته و از خود میپرسد که چه خطایی کرده که سزاوار این همه ظلم بوده است. در واقع، او به ناعادلانه بودن این وضعیت و رضایت ظالم از ظلم خود اشاره میکند.
هوش مصنوعی: دل بیمار را میتوان با دارو درمان کرد، اما برای نادانی هیچ راه حلی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: بنده ای بیمار و گرفتار هوس، بار سنگین خود را به سوی کسی که میتواند کمک کند، میبرد.
هوش مصنوعی: در شبی بگذران که تا صبح خواب و بیداری را فراموش کنی و از دنیای پر شلوغ و بیخود فاصله بگیری.
هوش مصنوعی: دیگر نتوانم بیشتر از این با تو صحبت کنم، زیرا من مثل هدهد سلیمان نیستم.
هوش مصنوعی: من از باد صبا تو را آگاه میکنم تا به سوی دانش و آموختن راهی را پیدا کنی.
هوش مصنوعی: این دنیا و شرایطی که در آن قرار دارم، مانند بلقیس برای من قابل درک نیست و من از آن ناآگاهم، درست مثل ابلیس که از حقایق بزرگ دور است.
هوش مصنوعی: اگر بگویم تو هم چیزی نمیآموزی، پس تا کی باید در آستانه درنگ کنی و تا کی باید مشخص کنی که چه چیزی را میدوزی؟
هوش مصنوعی: خداوند در قرآن به علم و آگاهی اشاره میکند و میفرماید که برخی افراد چیزی نمیدانند و در واقع آگاهی لازم را ندارند. این نشان میدهد که بین دانستن و ندانستن تفاوت وجود دارد و برخی افراد ممکن است در یک زمینه خاص ناآگاه باشند.
هوش مصنوعی: از این گفته بس است که اگر نشنوی، کاری از دستت برنمیآید و اگر در زندگی برای آن تلاش کنی، بسیار سخت خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.