فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
نبیره جهاندار فغفور چین
ز پشت سپهدار خاقان چین
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۸ - رسیدن گرشاسب به نزد نریمان و گرفتاری فغفور
دو ره چارصد تنگ قرطاس چین
پلنگینه چرم سفن همچنین
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۱ - پاسخ نامه گرشاسب از فریدون
چو آید بدو باز بسپار چین
به چینش از رخ بخت بزدای چین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۴ - خبردار شدن موبد از خواستن ویرو ویس را و رفتن به جنگ
ز بوم سند و هند و تبت و چین
ز سغد و حدّ توران تا به ماچین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل
نگارین روی او چون قبلهٔ چین
نگارین دست مثل زلف پُر چین
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت اول
کمند خم اندر خم و چین به چین
به هم رفته چون زلف خوبان چین
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱۵ - حکایت امرء القیس کی پادشاه عرب بود و به صورت عظیم به جمال بود یوسف وقت خود بود و زنان عرب چون زلیخا مردهٔ او و او شاعر طبع قفا نبک من ذکری حبیب و منزل چون همه زنان او را به جان میجستند ای عجب غزل او و نالهٔ او بهر چه بود مگر دانست کی اینها همه تمثال صورتیاند کی بر تختههای خاک نقش کردهاند عاقبت این امرء القیس را حالی پیدا شد کی نیمشب از ملک و فرزند گریخت و خود را در دلقی پنهان کرد و از آن اقلیم به اقلیم دیگر رفت در طلب آن کس کی از اقلیم منزه است یختص برحمته من یشاء الی آخره
جان این سه شهبچه هم گرد چین
همچو مرغان گشته هر سو دانهچین
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱۶ - بعد مکث ایشان متواری در بلاد چین در شهر تختگاه و بعد دراز شدن صبر بیصبر شدن آن بزرگین کی من رفتم الوداع خود را بر شاه عرضه کنم اما قدمی تنیلنی مقصودی او القی راسی کفادی ثم یا پای رساندم به مقصود و مراد یا سر بنهم همچو دل از دست آنجا و نصیحت برادران او را سود ناداشتن یا عاذل العاشقین دع فة اضلها الله کیف ترشدها الی آخره
خویشتن رسوا مکن در شهر چین
عاقلی جو خویش از وی در مچین
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۲ - در بیان آنک دوزخ گوید کی قنطرهٔ صراط بر سر اوست ای مؤمن از صراط زودتر بگذر زود بشتاب تا عظمت نور تو آتش ما را نکشد جز یا مؤمن فان نورک اطفاء ناری
که تو صاحبخرمنی من خوشهچین
من بتیام تو ولایتهای چین
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۴۹ - آمدن فغفور به نزد پریدخت
چو آن گفته بشنید فغفور چین
برآشفت و بر ابرو افکند چین
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۷۱ - در شناختن پریدخت، دیوزاده را و چگونگی آن
همانگه طغان شاه فغفور چین
برآشفت و بر ابرو افکند چین
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۷۸ - رسیدن نامه مرگ طغان شاه به پدرش شاه چین
ز خودکامگی کرد بر عزم چین
پذیرفت گفتار او شاه چین
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۶ - باز آمدن سام به درگاه فغفوره
نسیم بهار اندر اقصای چین
شد از ناف آهوی چین نافه چین
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۰ - کشتی گرفتن سام با ابرها
چو بشنید این گفته فغفور چین
ز ناراستی کارش آمد به چین
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۱ - نامه نوشتن سام به فغفور چین
برآشفت از آن گفته فغفور چین
ز کینه برآمد بر ابروش چین
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۴ - لشکر کشیدن فغفور به جنگ سام
چو هفده هزار از جوانان چین
همه بر رخ خویش افکنده چین
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳
سرو من سنبل تر بر زده بر گل پرچین
بستده لشکر رومش ز حبش لشکر چین
رسته و بسته به دست بت من سنبل تر
وز سرش رسته فرو هشته دو صد سنبل چین
حلقه در حلقه گره در گره و بند به بند
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۳ - جواب دادن حورزاد جمشید را
چو پرسید این حکایت قیصر از چین
شدی گوش از حدیث چین گهرچین